برنامد آهی از دلم، زلفت پریشان از چه شد
پیشت نکردم گریه ای، لبهات خندان از چه شد
تیری زدی و ننگری، گیرم که ندهم برون
هم خود بگو کاخر مرا صد رخنه در جان از چه شد
بی من نبودی یک زمان، اکنون نیایی سوی من
کان آشنا بود آنچنان، بیگانه زینسان از چه شد
روشن شد اندر شهر و کو، این سوزش پنهان من
دور است باری شمع دل، پروانه بریان از چه شد
خوابم نه از مهر لبت، بینم پریشان خوابها
بادی ز تو نامد برم، خوابم پریشان از چه شد
از داغ خسرو در جگر خلقی کجا دارد خبر؟
عاشق شناسد کاین چنین بیمار و حیران از چه شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.