مهی چون او به دست من نیفتد
وگر افتد، چنین روشن نیفتد
نمی دانم چه سر دارد، که تیغش
مرا خود هرگز از گردن نیفتد
ز بخت خود پریشانم که یک شب
سر زلفش به دست من نیفتد
نبیند کس دگر گل را شکفته
اگر بوی تو در گلشن نیفتد
تو ناوک می زنی از غمزه و من
برو لرزان که بر دشمن نیفتد
مرو دامن کشان تا گرد غیری
ز خاک ره بر آن دشمن نیفتد
چو خسرو از توام، ای چشم روشن
نظر بر هیچ سیمین تن نیفتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و احساسات عمیق شاعر نسبت به محبوبش است. شاعر به زیبایی محبوب اشاره میکند و نگران این است که اگر او را از دست بدهد، دیگر هیچکس نمیتواند جایگزین او شود. همچنین، شاعر از قدرتمندی و تاثیرگذاری محبوبش بر دل و جان خود سخن میگوید و به نوعی احساس ناامیدی و پریشانی را در این رابطه بیان میکند. او میخواهد که محبوبش هرگز به دیگری نرود و تنها دلش را به او بدهد. به طور کلی، شعر پر از احساسات عاشقانه و حسرت است.
هوش مصنوعی: بدین معناست که در زندگی از دست دادن یا دست یافتن به چیزهایی چون ماه، که نماد زیبایی و کمال است، به این آسانی نیست. اگر هم به دست آید، همچون روشنی و زیبایی آن قابل توجه نخواهد بود.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه دلیلی وجود دارد که هرگز نتوانم از چنگال تیغش رهایی یابم.
هوش مصنوعی: من به خاطر بخت بد خود نگرانم که یک شب نتوانم دستم را به موهای او برسانم.
هوش مصنوعی: اگر بوی تو در باغ پراکنده نباشد، کسی دیگر گل را شکفته نخواهد دید.
هوش مصنوعی: تو با نگاهی پر از ناز و دلربایی به من ظلم میکنی و من در حالی که از ترس میلرزم، باید به تو توجه کنم تا مبادا به دشمن لطمهای وارد شود.
هوش مصنوعی: به سوی غیر نرو و رها کن دامن خود را؛ زیرا افکار ناپاک نمیگذارند که بر روی راه دشمن، هیچ چیزی بیفتد.
هوش مصنوعی: من به تو مانند خسرو هستم، ای چشمان روشنت، نگاه به هیچ تن زیبا و نقرهای نینداز.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.