شمارهٔ ۵۰۹
بر آب رخت یک گل سیراب نیاید
آنچ از لبت آید ز می ناب نیاید
دانم که لبت بنده نواز است، ولیکن
آن به که مگس بر سر جلاب نیاید
معذوری، اگر نیست دلت را اثر مهر
کاین عجز عیسی ست، ز قصاب نیاید
ناآمدنت را گله از بخت کنم، زانک
در کلبه درویش تو مهتاب نیاید
شبها من دیوانه و یار و دو سه همدم
من نالم و یاران مرا خواب نیاید
از دل نگشاید گره گریه ام، آری
ماتم چو بود سخت به چشم آب نیاید
ما بهر صلاح رخ ساقی نگذاریم
کان را بتی هست به محراب نیاید
چه عیش بود آنکه کنی بر دل خسرو
از چشم تو بک ناوک پر تاب نیاید
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.