یک خنده بزن، زان لب لعل شکرآلود
بر عاشق مسکین که رخ از خون تر آلود
یک شب ز برای دل من محرم من باش
بشنو ز دلم چند حدیث جگر آلود
مانا که بپرسی ز دل من که چه کردی؟
در کوی تو کز خون همه دیوار و در آلود
جانها که گرفتار لبت گشت چه دانی؟
پرواز مجو از مگسان شکر آلود
عاشق که بمیرد ز رخ زرد چه خیزد؟
عشق است دروغش که مسی را به زر آلود
نزل غم تو باد حرامم به فراغت
گر چشم دلم هیچ گه از خواب و خور آلود
آسوده به خاک درت، اینک سر خسرو
زان صندل راحت که برین درد سر آلود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و غمگین شاعر میپردازد. شاعر از محبوبش میخواهد که با لبخندی بر رخ زیبایش، دل عاشق مسکین را شاد کند، چرا که او در عشق خود دچار درد و رنج است. او از محبوب میخواهد که یک شب به دل او گوش دهد و از مشکلات و دردهای عاشقانهاش بگوید. شاعر به یاد میآورد که دیوار و در کوی محبوبش از خون دل عاشقان آغشته است. او همزمان به زیبایی و شیرینی عشق اشاره میکند و عشق را ارزشمند میداند، حتی اگر با غم و درد همراه باشد. در نهایت، شاعر به آرامش و راحتی درخواب و خوراک اشاره میکند و از محبوب میخواهد که این آرامش را برای او فراهم کند.
هوش مصنوعی: یک بار لبخند بزن، از آن لبهای شیرین و خوشرنگت به آن عاشق بیچاره که صورتش از خون خود رنگین شده است.
هوش مصنوعی: یک شب به خاطر دل من، به راز و نیاز بپرداز و به حرفهای دل من گوش کن که پر از درد و غم است.
هوش مصنوعی: اگر از دل من بپرسی که چه بر من گذشته، باید بگویم که در کوچههای تو, همه دیوارها و درها به خاطر غم و اندوه پر از خون است.
هوش مصنوعی: وقتی جانها به خاطر لبهای تو اسیر میشوند، نمیدانی چه میشود؟ پس بهتر است به دنبال پرواز کردن از مگسهای شیرین و شکرین نباشی.
هوش مصنوعی: وقتی عاشق بمیرد و چهرهاش رنگ ببازد، دیگر چه دلیلی برای غم و اندوه باقی میماند؟ در حقیقت، عشق او یک دروغ بوده است که مس را به طلا آلوده میکند.
هوش مصنوعی: اگر غم تو بر من نازل شود، خوشحال میشوم که دیگر نمیتوانم خواب و خوراک داشته باشم.
هوش مصنوعی: در آرامش و آسایش در دامن خاک تو، اکنون سر شاه در آن چوب عطرآگین آرامش یافته است که بر این درد سر بزرگ فرود آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از شهد نگویم لب آن سیمبر آلود
از شیره جانست که گلبرگ تر آلود
از خون دلم بود رخ آلوده مژگان
چون خواستم از اشک بشویم بتر آلود
از هجر لبت خون که همی رفت ز چشمم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.