هندوی مرا کشتن ترکانه ببیند
زو سینه من چون بت و بت خانه ببینید
گه خشم و گهی عشوه و گه شوخی و گه ناز
بدمستی آن نرگس مستانه ببینید
آباد بر آن بت، نکنم زو گله، لیکن
لب تا جگرم زو همه پروانه ببینید
خونهاست گره بسته به چشم من ازان خاک
این خوشه برم می دهد، آن دانه ببینید
ای سیمبرانی که شمارید گدایم
از قطب زمان بخشش شاهانه ببینید
خسرو نکند جز سخن آن لب شیرین
شیرینی این گفته و افسانه ببینید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق خود صحبت میکند. او به شدت تحت تأثیر زیبایی و خاصیتهای نرگسگونه معشوقش است که هم خشم و هم لطافت را در خود دارد. شاعر از درد و رنجی که از عشق میکشد، سخن میگوید و میگوید که هرچند دلی از گله ندارد، اما در دلش غم و شوری از عشق وجود دارد. او همچنین به موقعیت خاص خود به عنوان یک گدا در برابر زیباییها اشاره میکند و در نهایت بر شیرینی سخنان معشوقش تأکید میکند. شاعری با احساس عمیق و تصویری زیبا از عشق و زیبایی معشوقش ارائه میدهد.
هوش مصنوعی: هندی که مرا به قتل رسانده، وقتی ترکها را میبیند، سینهی من را مانند یک بت و معبدی میبیند.
هوش مصنوعی: گاهی با خشم و گاهی با عشوه، گاهی با شوخی و گاهی با ناز، حال و هوای آن نرگس و مستیاش را ببینید.
هوش مصنوعی: من به آن معشوق زیبا شکایتی ندارم، اما تا زمانی که دلم پر از عشق اوست، همه جا پر از پروانههایی است که به عشق او میرقصند.
هوش مصنوعی: نگاه کن، چشمان من پر از اشک و غم است که از خاک این خوشه به وجود آمده. این دانهای که میبینی، نشانهای از درد و ناراحتی من است.
هوش مصنوعی: ای زیبایانی که شما مرا در زمرهی گدایان میشمارید، از مرکز زمان، بخششهای شاهانه را نظاره کنید.
هوش مصنوعی: خسرو فقط با لبهای شیرین سخن میگوید. زیبایی این حرفها و داستانها را ببینید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.