گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

هندوی مرا کشتن ترکانه ببیند

زو سینه من چون بت و بت خانه ببینید

گه خشم و گهی عشوه و گه شوخی و گه ناز

بدمستی آن نرگس مستانه ببینید

آباد بر آن بت، نکنم زو گله، لیکن

لب تا جگرم زو همه پروانه ببینید

خونهاست گره بسته به چشم من ازان خاک

این خوشه برم می دهد، آن دانه ببینید

ای سیمبرانی که شمارید گدایم

از قطب زمان بخشش شاهانه ببینید

خسرو نکند جز سخن آن لب شیرین

شیرینی این گفته و افسانه ببینید