بتی کو هر دمم دشنامهای شکرین بخشد
به از دشنام نبود، گر نبات وانگبین بخشد
به غیری گر جفا گوید برنجم، کانست حق من
بتر رنجم اگر جای جفایم آفرین بخشد
خوش آن دزدیده خندیدن بر این دیوانه مسکین
که موری را همه ملک سلیمان زان نگین بخشد
قدش خون می خورد در دل، من از وی در جگر خوردن
نهالی کاین خورش یابد، ضرورت بر همین بخشد
چو سنگ نازنینان گل بود بر روی مشتاقان
من از دیده بریزم هر گلی کان نازنین بخشد
چه باشد، گر چو می مهر مسلمانی بود در وی
خدا آن نامسلمان را مگر ایمان و دین بخشد
عجب بخشنده ای شد چشم خسرو بر سر کویش
که خاک در کند دریوزه و در ثمین بخشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.