از من آن کامیاب را چه غم است
زین شب آن مهتاب را چه غم است
ذره ها گر شوند زیر و زبر
چشمه آفتاب را چه غم است
گر مرا نیست خوابی اندر چشم
چشم آن نیم خواب را چه غم است
گر بسوزد هزار پروانه
مشعل خانه تاب را چه غم است
ور کنم من سؤال کشتن خویش
ترک حاضر جواب را چه غم است
خسرو ار جان دهد، تو دیر بزی
ماهی ار مرد آب را چه غم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به بیتفاوتی نسبت به مشکلات و ناامیدیها اشاره میکند. او میگوید که نیازی به نگرانی ندارد؛ حتی اگر چیزهایی در زندگی به هم بریزند یا اگر دستاوردی نداشته باشد. او احساس میکند که خواب و بیداری، درد و رنج دیگران، یا حتی مرگ پروانهها و مشکلاتش هیچ اهمیتی ندارند. در انتها، بیان میکند که اگر کسی جان خود را از دست بدهد، او هم نگران نیست و به نوعی آرامش و بیخیالی را در برابر سختیهای زندگی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: کامیاب و خوشبختی من به چه چیزی اهمیت میدهد، وقتی که این شب و این ماه روشن را دارم؟
هوش مصنوعی: اگر ذرات و مواد در اثر تابش خورشید بهم بریزند و تغییر حالت دهند، برای خورشید هیچ اهمیت و نگرانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر من خواب آلود نیستم و چشمانم بیدارند، نگران نیمه خواب بودن او چرا باید باشم؟
هوش مصنوعی: اگر هزار پروانه بسوزند، آیا روشنایی خانه کم میشود؟ این درد و ناراحتی چه ارزشی دارد؟
هوش مصنوعی: اگر من از کسی بپرسم که آیا باید خودم را بکشم، برای او که همیشه آماده پاسخگویی است، اصلاً مهم نیست.
هوش مصنوعی: اگر خسرو جانش را هم بدهد، تو چرا دیر به دنیا آمدهای؟ مگر مردی که در آب زندگی میکند، چه غمی از مردن دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.