خونخوار چشم تو که ره مرد و زن زده ست
هر شب به خوابگاه من ممتحن زده ست
من خاک راه بوسم و از خود به غیرتم
آه از صبا که بوسه ترا بر دهن زده ست
دل دامنت گرفت و رها چون کند کسی
پیری که بوی یوسفش از پیرهن زده ست
گه گه بیامدی به سوی کاروان صبر
لیکن بلای غمزه تو راه من زده ست
ساقی بیا که شب به میان کرد زهد و رفت
زان یک غزل که صبحدم آن راهزن زده ست
ای پارسا، چه سر زنیم تو، که می فروش
صد کوزه بر سر من توبه شکن زده ست
دی گفتی، آه می زنی از مات شرم نیست
آتش زده ست درمن و زان یک سخن زده ست
روزم چو بی ویست شبش خواب دیده ام
کان جان پاک تکیه به پهلوی من زده ست
بر کوه باد ناله خسرو نه بر دلت
کاین تیشه ایست سخت که آن کوهکن زده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عاشقانه و دردناک فردی میپردازد که به عشق و جدایی از معشوقش فکر میکند. شاعر با زبانی توصیفی و احساساتی، از تأثیرات عمیق عشق و غم جدایی صحبت میکند. او به بوسههای معشوق اشاره میکند که بر لبانش نشسته و از درد ناتوانی در رهایی از این حسرت و اندوه میگوید. همچنین به تأثیرات شیطنتآمیز و دلبری محبوب اشاره دارد که باعث ناراحتیاش شده است. شاعر در نهایت بر اثر جدایی و غم نداشته شدن معشوق تأکید میکند و احساسات خود را به شکلی هنرمندانه و عاطفی بیان میکند.
هوش مصنوعی: چشم خطرناک تو که باعث درد و رنج مردان و زنان شده، هر شب به خوابگاه من آمده و مرا آزمایش میکند.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و ارادتی که به تو دارم، به خاک پای تو افتادهام و از غیرتم ناله میکنم. آه بر من که نسیم صبح بوسهای از تو به لبان خود زده است.
هوش مصنوعی: دل تو مرا در خود غرق کرده و نمیتوانم از آن رها شوم، مانند پیرمردی که از شوق و محبت بوی یوسف را از پیراهنش احساس میکند.
هوش مصنوعی: گاهی به سوی جمع صبوری میآمدم، اما زیبایی نگاهت مرا از مسیرم منحرف کرده است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیار که شب به پایان رسید و زهد و پارسایی رفت. تنها یک غزل باقی مانده که صبح زود آن دزد، آن را دزدیده است.
هوش مصنوعی: ای انسان پاک و پرهیزگار، چرا به من نگاه میکنی؟ در حالی که کسی با هزاران کوزه شراب، در مقابل من توبهام را شکسته است.
هوش مصنوعی: دیروز گفتی که برای من احساس پشیمانی میکنی، اما این خود آتش عشق در وجود من را شعلهور کرده است و تنها بخاطر این یک جمله از توست.
هوش مصنوعی: هر روزی که بی او بگذرد، شبش را به خواب میگذرانم و میبینم که آن جان پاک در کنار من است و به من تکیه زده است.
هوش مصنوعی: بر کوه، باد نالهای از خسرو میکند و نه بر دل تو، چون این چالاکی و زخم عمیقی است که آن کوهنورد به وجود آورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.