جانا، کرشمه تو ره عقل و دین زده ست
فریاد ازان کرشمه که راهم چنین زده ست
فتنه به گوشه های دو چشمت نهان شده
آفت به کنجهای دهانت کمین زده ست
ماری ست گرد عقرب زین حلقه جسته ای
آن جعد به حلقه حلقه که در زیر زین زده ست
تا باد برد بوی تو در باغ پیش سرو
از یاد لاله زار کله بر زمین زده ست
از بهر آن که لاف جمال تو می زند
صد بار باد بر دهن یاسمین زده ست
گفتم به دل که بر تو که زد ناوک جفا
سوی تو کرد اشارت پنهان که این زده ست
چشم تو رای زد که کشد بنده را به ظلم
انصاف می دهم که چه رای متین زده ست
خسرو، تو کیستی که در آیی در این شمار
کاین عشق تیغ بر سر مردان دین زده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.