گم شدم در سر آن کوی، مجویید مرا
او مرا کشت شدم زنده، ممویید مرا
عمری از گم شدنم رفت و نمی آیم باز
چون چنین است، شما نیز مجویید مرا
بر درش مردم و آن خاک بر اعضای منست
هم بدان خاک در آرید و مشویید مرا
عاشق و مستم و رسوایی خویشم هوس است
هر چه خواهم که کنم، هیچ مگویید مرا
خسروم من گلی از خون دل خود رسته
بوی من هست جگر سوز، مبویید مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس گمشدگی و تنهایی شاعر است. او از دیگران میخواهد که او را جستجو نکنند، زیرا او در دنیای خود غرق شده و به دنیای بیرونی برنمیگردد. او به عشق و احساسات عمیق خود اشاره میکند و میگوید که هر چه بخواهد، چه خوب و چه بد، نباید دربارهاش قضاوت کنند. همچنین، او از خجالت و رسواییاش در عشق سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که حتی در مرگ هم یاد و بوی او باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: در کوچهای که جانم را گرفتهاست، گم شدهام؛ من را جستوجو نکنید. او باعث شد که من بمیرم اما به نوعی دوباره زنده شدم؛ پس مرا به هیچ شکلی، باز یافت نکنید.
هوش مصنوعی: سالها از ناپدید شدنم میگذرد و دیگر برنمیگردم. حال که اینگونه است، شما هم به دنبال من نباشید.
هوش مصنوعی: بر در آن معشوق، مردم جمعند و خاک در زیر پای من است. همچنین، همان خاک را بر من بریزید و مرا با آن نشویید.
هوش مصنوعی: من عاشق و سرمست هستم و به خاطر عشق، رسوا شدهام. به هر چیزی که میخواهم برسم، فقط درخواست دارم که کسی چیزی به من نگوید.
هوش مصنوعی: من همچون گلی از درد و رنج خود رشد کردهام، بوی من برایتان آزاردهنده است، بنابراین به من نزدیک نشوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.