ای غنچه را بر بسته لب، شکل و دهان چون تویی
چون لاله خون کرده دلم سرو روان چون تویی
روزی من دیوانه وش، بر باد خواهم داد جان
دست تظلم در زده اندر عنان چون تویی
گفتی ز من سر می کشی، آخر به گردن چون نهد
آن سر که برگیرد کسی از آستان چون تویی
تو چست می بندی کمر وز ترس جانم می رود
کآزرده گردد ناگهان نازک میان چون تویی
آن دل که رفت از دست من، گفتی ندانم تا چه شد؟
من صد گمان بد برم، او میهمان چون تویی
گر شب روم در کوی تو، عفوی که گستاخی بود
بیداری چون من سگی با پاسبان چون تویی
سر در جهان خواهم نهاد از دست تو تا چند گه
باری نبینم نشنوم نام و نشان چون تویی
از عشق گویندم حذر، هست ار همه جان را خطر
من عشق خوبان کم کنم خاصه از آن چون تویی
گر هر زبان خسرو بود کآید بر آن لب ذکر او
یعنی که نام چون منی پس بر زبان چون تویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و از عشق عمیق و دردهای ناشی از آن سخن میگوید. او احساسات خود را نسبت به معشوق توصیف کرده و میگوید که از دست دادن عشقش برایش بسیار دشوار است. شاعر مشکلات و خواستههای خود را در عشق بیان میکند و به نوعی از ناتوانی و اضطراب ناشی از عشق سخن میگوید. او همچنین به شدت وابستگی و تعلق خود به معشوق را نشان میدهد، و به بیان این نکته میپردازد که حتی اگر از عشق بگریزد، باز هم نمیتواند از یاد معشوق هرگز پاک کند. در نهایت، شعر به راز و رونق عشق و طبیعت سوگوار آن اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای غنچهای که لبهای بستهات شکل و شمایل تو را دارد، مثل لاله که دل مرا خونین کردهای، همچون تو سرو روانی دارم.
هوش مصنوعی: روزی من که دیوانه و شیدا هستم، جانم را به باد میسپارم و در دست نیازم، در برابر کسی مثل تو، خواهش میکنم.
هوش مصنوعی: تو گفتی که بر من تسلط خواهی یافت، اما چگونه میتوانی بر کسی که به راحتی میتواند از درگاه تو عبور کند، از خودت فرار کنی؟
هوش مصنوعی: تو چنان با زیبایی و جذابیت خود مرا مجذوب میکنی که از شدت ترس برای جانم احساس خطر میکنم. مبادا که ناگهان دلی آزرده کنی، چرا که زیباییات بسیار لطیف و شکننده است.
هوش مصنوعی: دل من که از دستم رفته، به نظر میرسد نمیدانم چه بر سرش آمده است. من فقط میتوانم به بدترین فرضها فکر کنم، زیرا او میهمانی دارد مانند تو.
هوش مصنوعی: اگر در شب به کوی تو بروم، عفوی از تو را میطلبم؛ چون بیدار بودن من مثل بیادبی است، شبیه سگی که با نگهبانی چون تو روبرو شده است.
هوش مصنوعی: من تا زمانی که تو در زندگیام هستی، نمیتوانم به آرامش برسم و از یاد تو خلاص شوم. نمیتوانم به دور از تو زندگی کنم و نه نامی از تو را بشنوم و نه اثری از تو را ببینم.
هوش مصنوعی: از عشق به تو دوری میجویم، حتی اگر جانم در خطر باشد. من عشق به خوبان را کم میکنم، بهویژه به خاطر تو که در این زمینه خاصی.
هوش مصنوعی: اگر هر زبانی در عمران و آراستگی مانند خسرو باشد و بر آن لب نام او ذکر شود، یعنی اگر نامی چون من وجود داشته باشد، پس بر زبان تو که همچون من نیست، نامم آورده نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.