بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خمی
در پیچ پیچ زلف تو پوشیده شد چون عالمی
دلهاست در زلفت اگر شانه کنی آهسته تر
زیرا نباید ناگهانی خونی چکد از هر خمی
چند از خیالت هر شبی صبح دروغینم دمد
ای آفتاب راستی، از صادقی آخر دمی!
در هم شده نام ترا می گریم و جانم به لب
یک خنده تو بس بود شربت برای درهمی
با خویش گویم راز تو، بس سوزم و دم در کشم
رشک آیدم کاندر غمت انباز گردد محرمی
غمهات آرد پی به دل، گر بگسلد آن سلک غم
پیوندم از خون جگر بنهم غمی را بر غمی
خسرو گرفتار تو و چون هست چشمت ناتوان
گرد سرت آزاد کن بیچاره مرغی پر کمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و شاعر از زلفهای معشوق به عنوان عالمی پنهان یاد میکند. شاعر به نرمی و احتیاط در دلدادن و دلگرفتن تاکید دارد و میگوید که نباید به یک باره احساساتی را برانگیخت که ممکن است باعث درد و خونریزی شود. او از احساسات شدیدش نسبت به معشوق شکایت میکند و به تصویری از عشق و غم دچار میشود. در نهایت، شاعر خود را در پیچیدگیهای این عشق و غم گرفتار میبیند و از شدت احساساتش ابراز ناراحتی میکند.
هوش مصنوعی: برای گسترش و وسعت بخشیدن به عالم، از گیسوان خود یک خمی بگشای. پیچ و تاب زلف تو به قدری زیبا و پنهان شده که مانند جهانی وسیع است.
هوش مصنوعی: اگر با آرامش و ملایمت در زلفهای تو دست ببری، دلها آسیب نخواهند دید، زیرا نباید به صورت ناگهانی و بیاحتیاط، درد و اشکی از دل برآمده شود.
هوش مصنوعی: شبها به یاد تو بیدار میمانم و صبحها واقعیتهای دروغین را میبینم. ای خورشید حقیقت، کاش یک لحظه صداقت را به من نشان دهی!
هوش مصنوعی: من به خاطر نام تو در دل غمگینم و جانم به لب رسیده است؛ فقط یک لبخند از تو کافی است تا به من شادی و آرامش ببخشد.
هوش مصنوعی: با خودم از راز تو صحبت میکنم و چنان میسوزم که برایم دشوار است نفس بکشم. حسادت میکنم به آن کسی که در غم تو شریک میشود و محرم راز تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر دلخوریها و غمها به دل برسد و آن رشتهای که مرا به غمها وصل کرده پاره شود، من از درد دل و خون جگر، غمی را برغم دیگری میافزایم.
هوش مصنوعی: خسرو (پادشاه) در عشق تو گرفتار شده و چون چشمان تو ناتوان و ضعیف است، بهتر است که آزادش کنی. او در حالتی به سر میبرد که مانند پرندهای بیچاره و کمپر است و نیاز به رهایی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای کدخدای آدمی فر خدائی بر زمی
معنی چشمهٔ زمزمی بل عیسیبن مریمی
یارب لیل مظلم قد قلت یارب ارحم
حتی تجلی الصبح لی فیالساترین المعلم
جام صبوحی ده قوی چون صبح بنمود از نوی
بوئی چو باد عیسوی رنگ چو اشک مریمی
هات من الدن دما فاشرب هنیا فیالملا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.