ای ننهاده هیچ گه تن به رضای چون منی
تافته چون ستمگران دست وفای چون منی
من به رضای خویشتن جان به فدات می کنم
نیست دلت که در دهی تن به رضای چون منی
می گذری و بی خطا راست گرفته بر دلم
ناوک غمزه می زنی، چیست خطای چون منی؟
گر به بقای خود مرا نیست مرادی از رخت
تو به مراد خود بزی، نه به بقای چون منی
بهر نجات خویشتن دست چه در دعا زنم
چون به فلک نمی رسد دست دعای چون منی
عشق ببرد از سرم گوهر عقل و لاجرم
چرخ به رشته ادب کرد سزای چون منی
بس که چو مرغ کنده پر خسته خار محنتم
نیست به جز سموم غم باد صبای چون منی
چون به همه جهان مرا نیست به جای تو کسی
مرحمت ار کنی سزد، خاصه به جای چون منی
خسرو بیدل توام بلبل باغ آرزو
عشق به پرده جفا بسته نوای چون منی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و فدای خویشتن برای معشوق اشاره میکند. او خود را فردی با وفا و شکیبا میداند، که به خاطر عشقش، به راحتی جانش را فدای معشوق میکند. شاعر احساس میکند که در عالم عشق، هیچکس به اندازه او نمیتواند به معشوق وفادار باشد و او را تمجید میکند. او از درد و رنجی که عشق و فراق به او وارد کرده شکایت دارد و نشان میدهد که عشق، او را از عقل و خردش دور کرده است. در نهایت، شاعر به این باور میرسد که در تمام جهان، هیچکس به اندازه خود او نمیتواند برای معشوق ارزشمند باشد و عشقش زیبا و دلانگیز است.
هوش مصنوعی: هیچگاه به رضایت و خوشنودی کسی تن ندادهای، اما من در عین حال به اندازه ستمگران به وفا و حمایت پرداختهام.
هوش مصنوعی: من برای رضایت خودم جانم را فدای تو میکنم. اما این را بدان که دل تو را در دهی مانند من، برای رضایت دیگران فدای نمیکنم.
هوش مصنوعی: تو به راحتی و بدون اشتباه از کنار من عبور میکنی و با چشمان زیبا و فریبندهات، بر دلم تیر میزنی. حالا بگو چه خطایی میتواند از من که چنین حسی دارم، سر بزند؟
هوش مصنوعی: اگر من در ادامه زندگیام هیچ امیدی به تو ندارم، پس تو به خواستههای خودت ادامه بده و زندگی کن، نه به خاطر من که به اندازه من نمیرم.
هوش مصنوعی: برای نجات خودم چه دعایی کنم، وقتی که دعای کسی مثل من به آسمان نمیرسد.
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که عقل و هوش مرا برباید و به همین دلیل، دوران زندگیام را با نادانی و بیادبی سپری کردم؛ چرا که سزاوار چنین سرنوشتی هستم.
هوش مصنوعی: به خاطر دردها و مشکلاتی که دارم، مانند پرندهای که پرهایش را کندهاند و خسته است، هیچ چیز آرامی برایم نیست، جز اثرات تلخ غم و ناامیدی. در این وضعیت، مانند نسیم صبح که در حال گذر است، احساس تنهایی میکنم.
هوش مصنوعی: اگر در این جهان، هیچ کس به جای تو نیست، پس اگر تو بر من لطف کنی، کاملاً سزاوار است، به ویژه که من اینطور فردی هستم.
هوش مصنوعی: من مانند بلبل باغ آرزو هستم که دلتنگ است و عشق به دلیل برخی مصیبتها و ظلمتها در پردهای پنهان شده است. صدای من همواره به ناله و زاری شبیه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.