گر منت می کنم عنان گیری
تا کی از چون منت کران گیری؟
هر زمان از کرشمه ابرو
بهر خونریز من کمان گیری
دل گرفتار تو از آن کردم
که مرا از برای جان گیری
غمزه و چشم تو نکو داند
این زبون کردن، آن زبان گیری
آفتابی، ولی نخواهم گفت
که تو زان چیزها جهان گیری
بین دهان چو خاتم خود را
تا خود انگشت در دهان گیری
منم و هر دو مردم چشمم
که دو سه بنده رایگان گیری
بوسه گفتی و گر لبت گیرم
این نباید، حساب آن گیری
گویدت دل که ترک خسرو گیر
ترسم از کودکی همان گیری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو چو اقبال او جهانگیری
زان چنین بر فلک مکان گیری
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.