جانا، روان کن راحتی، ای راحت جان همه
با ما همه تلخی مکن، ای شکرستان همه
تو مست و غلتان تو به تو، زلف پریشان مو به مو
جان بادگران سو به سو، گرد سرت جان همه
غم دارم و دل ریش از آن، بیخوابی من بیش از من
میگفت حالم پیش از آن خواب پریشان همه
زان روی چون مهتاب خوش یکدم نکردم خواب خوش
از تو نخوردم آب خوش، ای آب حیوان همه
تو خفته شبها بیخبر خلقی به فریاد سحر
من جان خود سازم سپر در پیش پیکان همه
ای درد تو مهمان من، مهمان دردت جان من
درد تو تنها ز آن من، درمان تو ران همه
خسرو ز جان سوخته گم گشته صبر آموخته
وقتی شد آخر دوخته چاک گریبان همه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعری، شاعر به عاشق خود خطاب میکند و از او میخواهد که آرامش و راحتی را برای جانش بیاورد. او از تلخیهای زندگی گلهمند است و با بیان احساسات عاشقانهاش، به توصیف حال و روز خود میپردازد. شاعر از غم و بیخوابی رنج میبرد و به شبهایی که در فراق معشوق گذرانده، اشاره میکند. او میگوید که درد عشق او را عمیقاً تحت تاثیر قرار داده و چارهای جز تحمل آن ندارد. در نهایت، به صبر خود در برابر مصائب عشق و جراحتهای ناشی از آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای محبوب، آرامش را به من هدیه کن، زیرا تو آرامش جان همه ما هستی. پس لطفاً هیچ تلخیای را به وجود نیاور، ای منبع شیرینی و خوشی.
هوش مصنوعی: تو به حالت مستی و چرخش خود غرق شدهای، زلفهای پریشانت به وجد آمده و جان باد به هر سو میوزد. دور سرت، جانهای همه در حال گردشاند.
هوش مصنوعی: من غمگین هستم و دلم شکسته است، بیخوابیام حال مرا بیشتر از خودم بیان میکند. قبل از اینکه خوابم بگیرد، حالتی آشفته دارم.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی تو، مانند ماه تابان، هرگز یک لحظه آرام و خواب شیرین نداشتم و از تو، ای سرچشمه حیات، آب خوشی نچشیدم.
هوش مصنوعی: تو شبها بیخبر از دیگران خوابیدهای و من برای حفاظت از جانم باید خود را سپر کنم در برابر تیرهای سخت زندگی.
هوش مصنوعی: ای درد تو مهمان من، مهمان دردت جان من درد تو فقط به خاطر من است، و درمان تو فرار از آن است. این احساس نشان میدهد که درد و رنجها جزئی از وجود فرد هستند و در عین حال به این نقطه اشاره دارد که در تلاش برای درمان و رفع درد، خود فرد نیز در آن درگیر است.
هوش مصنوعی: خسرو که از درد و رنج بسیار درونش سوخته و بیتاب شده، اکنون یاد گرفته است که صبر کند. وقتی به پایان همه چیز رسید، چاک گریبانش را دوخت و دیگر از اندوهش چیزی باقی نمانده بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.