ای از رقم شبگون دیباچه مه کرده
صد نامه پاکان را خط تو سیه کرده
چاه ذقنت کانجا جانها به حیل گنجد
طرفه که هزاران دل خون گشته به چه کرده
جولان خیالت را چشم تو به یک غمزه
اندر دل تنگ من بشکافته ره کرده
هر کس رخ زیبایی بیند به نظر هر سو
من دیده خیانت را هر سو که نگه کرده
خاک در تو صوفی بیزد به کلاه خود
خاک در ایشان هم تعظیم کله کرده
اول دل من خود را خون کرد به صد زاری
وانگاه به صد زاری یاد تو چو مه کرده
شد پخته دل خسرو کش خام همی خواندی
تو سوخته سر تا پا پر خاک سیه کرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.