تو دور افتاده از ما و نگنجد شوق در نامه
بیا کز دست تو هم پیش تو پاره کنم جامه
ترا خال بلاپرور چو نقطه بر رخ چون مه
مرا داغت به پیشانی چو عنوان بر سر نامه
هزاران نامه تر کردم به خون آخر چه گم گشتی
اگر تو بیوفا راتر شدی روزی سر خامه
ز خونریز تو هم در سایه زلف تو آویزم
رقیبت گر بخواهد کشت باری اندر آن شامه
من از جان خاستم، تو خوی بد بگذار جان من
که مردن خوش بود از دست چون تو شوخ خودکامه
ز آه خویشتن یک سینه بی آتش نمی بینم
ببین دیوانه خود را که چون گرم است هنگامه
همه شب خون خوردم با دل، ندارم عقل را محرم
که هست این شربت خاصان نگنجد در دل عامه
به چندین نیش هر چشمی ز چشم خسروت رفتی
پسندت نیست آخر بر یکی خارم دو بادامه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دوری معشوق و غم جدایی سخن میگوید. او میخواهد به معشوق نزدیک شود و به خاطر عشقش، حتی حاضر است لباسش را پاره کند. معشوقش را با زیباییهای خاصش توصیف میکند و میگوید که داغ عشق او بر پیشانیاش همچون عنوان نامهای است. شاعر از نوشتن نامههای بسیار به معشوق میگوید ولی ناامید است که او را پیدا کند. همچنین از درد و رنج عشق و وابستگیاش به معشوق صحبت میکند و به تضاد میان عشق و دردهایش میپردازد. در نهایت، او از جنون و شورش درونش صحبت میکند که ناشی از عشق عمیقش است. شاعر به تنهایی و بیعقلی خود در این وضعیت اشاره کرده و به تاثیر عمیق عشق بر وجودش میپردازد.
هوش مصنوعی: تو از ما دور شدهای و شوق را نمیتوان در نامههای من گنجاند، بیا که من از شدت عشق به تو حتی لباس خود را هم پاره خواهم کرد.
هوش مصنوعی: تو مانند نقطهای روی رخسار من، زخم و بلایت را زیبایی میبخشد، و داغ عشق تو بر پیشانیام همچون عنوانی بر سر نامهای است.
هوش مصنوعی: هزاران نامه با احساسات عمیق نوشتم، اما در نهایت چه سودی داشت که تو وفادار نبودی و روزی بیتوجهیات را نشان دادی.
هوش مصنوعی: من از محبت و جذبهی زلف تو چنان تحت تاثیر قرار گرفتهام که حتی اگر رقیبت بخواهد، نمیتوانم از تو دور شوم و در عذاب تو آویزانم.
هوش مصنوعی: من از عمق وجودم برخاستم، تو هم بدیهایت را کنار بگذار. بگذار جانم برود، زیرا مرگ در دست تو، که اینقدر بازیگوش و خودمحور هستی، برایم شیرینتر از زندگی است.
هوش مصنوعی: از درد و حرارتی که در درونم دارم، هیچ سینهای را بدون آتش نمیبینم. ببین که دیوانهام چگونه در این حالت پر هیجان و گرم است.
هوش مصنوعی: هر شب با دل نگران و زخم خوردهام، هیچکس نمیتواند به عقل و اندیشهام دسترسی داشته باشد، چرا که این نوشیدنی ویژه فقط برای خواص است و در دل مردم عادی جا نمیشود.
هوش مصنوعی: این شعر به این معنی است که گوینده به شدت تحت تأثیر زیبایی و جذبه شخصی به نام خسرو قرار دارد. او احساس میکند که با وجود زیباییهای مختلفی که از چشمهای دیگران دریافت کرده است، در نهایت تنها یک چیز برای او مهم است و آن هم یک خاری است که در دلش نشسته و او را آزار میدهد. این نشان میدهد که هر چقدر هم که زیباییهای ظاهری وجود داشته باشد، گاهی اوقات یک درد یا ناامیدی شخصی میتواند بر همه چیز overshadow کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.