ای تیغ بر کشیده چو مردم کشندگان
زنجیر تو به گردن گردن کشندگان
از رفتن تو مرده شود زنده زیر خاک
جانا، مرو که باز بمردند زندگان
چون تو یکی نیافت اگر آب چشم من
هر چند گشت گرد جهان چون دوندگان
هر بامداد بر سر راهت روم به درد
پرسم حکایتت همه روز از روندگان
من دانم و کسی که چو من طالب کسی است
کعبه چه آگهست ز پای دوندگان
بادی ست کآتش من از آن بیش می شود
چندین که می دمند به گوشم دمندگان
صبر و قرار جستم و دل گفت «صبر کن »
تا بر پریده اند ز دام این پرندگان
بیچاره خسروم پی خوبان به جان رسید
یارب، خلاص بخش مرا زین کشندگان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.