ای دور مانده از نظر دورماندگان
بازآی هم به جان و سر دورماندگان
عمرم به باد رفت و نیامد به سوی من
آن باد کآورد خبر دورماندگان
مردم ز زنده داشتن شب که در فراق
دشوار می رسد سحر دورماندگان
خلقی بسوزدم که رسیدند رفتگان
این است داغ تازه تر دورماندگان
نبود به از نظاره دیدار رفته دیر
هر تحفه کآید از سفر دورماندگان
هر شب رویم و گریه خون جگر کنیم
آنجا که خود بود گذر دورماندگان
هر ساعتم ز خوردن غم خواب مردن است
آیا همینست خواب و خور دور ماندگان
دلها شود کباب، چو خسرو کند نفیر
چون دور ماندگان ز بر دور ماندگان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.