ناز در چشم و کرشمه در سر ابرو مکن
ور کنی خیر و بلا، باری نظر هر سو مکن
باز می داری ز کشتن نرگس بدمست را
این فسون گیرا نمی آید، بر آن جادو مکن
بوسه ای دادی و کشتی، وه که دیگر گاه گاه
درد عاشق را به درمان می کنی، بد خو مکن
تیغ بر وی زن که پیشت لاف آزادی زند
ما گرفتاریم، تندی بر سر ابرو مکن
درد دل می گویم و با آنکه خوی نازکت
گر دل اینجانیست، باری سوی دیگر رو مکن
تشنه خون مسلمان است چشم کافرت
گر مسلمانی تو کافر، گفت آن هندو مکن
پرده عشاق تو صد پاره خواهد شد چو گل
باده را گستاخ با آن زلف عنبر بو مکن
من که از جان دست شستم، دادن پندم چه سود؟
ای طبیب، ار هشیاری، مرده را دارو مکن
ای که چون خسرو گرفتار هوای دل نه ای
عافیت خواهی، نظر اندر رخ نیکو مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با ناز و زیبایی معشوقهاش گلهمند است و از او میخواهد که با کرشمه و طنازی خود، دل عاشقان را بیشتر نرنجاند. شاعر همچنین از او میخواهد که به جای آسیب زدن، محبت ورزد و درد عشق را تسکین دهد. او نقدی بر تیغ و تندی معشوقه دارد که مانند آزادیطلبی در حال عمل است. در نهایت، شاعر به معشوقهاش یادآوری میکند که در حالی که او خود در عذاب است، جریحهدار کردن دل عاشقان و تداوم این رفتارها نادرست است. با اشاره به خطرات عشق و تبعات آن، شاعر خواهان عادــت و محبت واقعی از سوی معشوقهاش است.
هوش مصنوعی: زیبایی و فریبایی خود را به رخ نکش و غرور نداشته باش، چون اگر کار خوب یا بدی انجام دهی، به هر حال از خودت دور نشو.
هوش مصنوعی: تو از کشتن نرگس مست جلوگیری میکنی، اما این جادو و فریب نمیتواند تأثیری بر او بگذارد، پس بر آن جادوگری نکن.
هوش مصنوعی: با یک بوسه مرا به درد و رنج انداختی، چه عجیب که گاهی زخمهای عاشقانهام را مرهم میزنی، ولی امیدوارم که با من بد رفتاری نکنی.
هوش مصنوعی: تیغ را بر آنها بزن که در حضور تو از آزادی سخن میگویند، ما در واقع گرفتاریم و تو نباید با ابروهای خود به ما پرخاش کنی.
هوش مصنوعی: من از غصههایم سخن میگویم و با اینکه تو انسان نازکدلی هستی، اگر اینجا با من نیستی، لطفاً به سمت دیگری نرو.
هوش مصنوعی: چشم کافر به خون مسلمانان دوخته شده است. اگر تو خودت مسلمان هستی، پس چرا مثل کافر رفتار میکنی؟ این را آن هندو گفت: نکن!
هوش مصنوعی: عشق و دلبستگی به تو آنقدر قوی است که اگر به آن بیاحترامی شود، قلبها و محبتها خواهد شکست. به آن زلفهای خوشبو و زیبایت نزدیک نشو و به آن بادهی گلگون تکیه نکن.
هوش مصنوعی: من که از زندگی و جان خود جدا شدهام، چه فایدهای دارد که نصیحتی به من کنی؟ ای پزشک، اگر کمی هوشیار هستی، برای مردهها دارویی تجویز نکن.
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند خسرو به شوق دل اسیر هستی، اگر به دنبال آرامش و آسایش هستی، به چهره زیبا نگاه نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.