دوش سرمست آن نگار نازنین آمد برون
همچو طاووسی که از خلد برین آمد برون
قامت زیبا و رویی چون بهار آراسته
راستی گویی که سرو راستین آمد برون
او میان مطلق ندارد، این که می بینیم چیست؟
تار مویی کز دو زلف عنبرین آمد برون
نازنینا، تا میان خویش بنمایی مرا
ز انتظام دیده باریک بین آمد برون
چون سخن می گویی، از روی تو می گوید سخن
صورتی کز خامه نقاش چین آمد برون
تا بدید انگشترین لعل تو، خسرو، پدید
دیده را آب از لب انگشترین آمد برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت یوه نگار نازنین میپردازد که همچون طاووسی زیبا از باغی بهشتی خارج شده است. شاعر با توصیف قامت و چهرهی او، او را به شکاف بهار و سرو راستین تشبیه میکند. همچنین، بیان میکند که زیبایی او فراتر از آن چیزی است که ما میبینیم و حتی تار موی او نیز خود زیبایی خاصی دارد. شاعر خواستار این است که معشوقش او را درون خود ببیند و اشاره میکند که زیبایی چهرهاش در کلامش نیز منعکس است. به خصوص، ذکر شده است که دیدن انگشتر لعل او نیز باعث شگفتی و زیبایی بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: دیشب، محبوب زیبا و دلربا مانند طاووسی که از بهشت خارج شده، به بیرون آمد و من را مسحور کرد.
هوش مصنوعی: شخصی با قامت زیبا و چهرهای دلنشین مانند بهار، واقعاً مانند سروی است که به طور راست و استوار ایستاده است.
هوش مصنوعی: او هیچ گونه مطلقی ندارد، این چیزی که ما میبینیم چیست؟ مانند تار مویی است که از دو زلف خوشبو و زیبا بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: عزیزم، وقتی که تو به من نگاه کنی و خودت را نشان بدهی، من از دقت نگاه تو به خارج از دل خودم میآیم.
هوش مصنوعی: وقتی صحبت میکنی، حرفهایت چنان جذاب و زیبا هستند که گویی از روی چهرهات الهام گرفته شدهاند، مانند تصویری که یک نقاش ماهر از چین ترسیم کرده باشد.
هوش مصنوعی: هنگامی که خسرو انگشتر لعل تو را دید، آب از چشمانش به خاطر زیبایی آن روان شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.