سودای خوبان کم نشد، زین جان غم فرسود من
هستی همه کردم زیان، این بود زیشان سود من
با هر که بنمودم وفا، دیدم جفایی عاقبت
شکری نگفت از هیچ کس، این جان ناخشنود من
من خود ز دست هجر تو در تلخی جان کندنم
ابرو ترش کرده مرو، ای ترک خشم آلود من
بنشین به بالینم دمی، من خود نخواهم زیستن
باری ببینم روی تو، کافیست خود مقصود من
زین آه دردانگیز من بگریست چشم خلق خون
یارب چه بودی چشم تو، گر پر شدی از دود من!
از ناله و زاری زبان یک دم نمی آسایدم
بین تا چه خواهد کرد باز این آه زود ازود من!
نالیدن یعقوبیم در سنگ می گردد همی
دیوار در رقص آورد این نغمه داود من
امشب نهانی روی را بر آستانش سوده ام
ای گریه امروزی مشو این روی خاک آلود من
خونابه خسرو چنین دیده نیفگندی برون
گر دل ندادی هر دمش اشک جگر پالود من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه شاعر به خاطر جدایی و ناوفایی معشوق است. شاعر از دردهایش میگوید و اینکه با وجود وفاداری به دیگران، جفا دیده است. او در حسرت دیدن چهره معشوق خود به سر میبرد و از تلخی جدایی رنج میکشد. شاعر به اشکها و نالههایش اشاره میکند و از عواطف خود میگوید که حتی در دل دیگران هم اثر میگذارد. در نهایت، او خواهان آرامش و دیدار معشوقش است، هرچند که به خاطر این جدایی، زندگیاش به شدت تلخ شده است.
هوش مصنوعی: علاقه و شوق به خوبان هرگز کم نشده و این احساس غم، جانم را به زحمت انداخته است. همه چیز را برای آنها فدای کردم، اما در واقع، این تصمیمات برای من زیانآور بوده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به او وفاداری و محبت کردم، در پایان با من بد کرد. هیچکس هم از من قدردانی نکرد، و این همه باعث ناراحتی من شده است.
هوش مصنوعی: من از بابت دوری تو به شدت رنج میبرم و چهرهام از تلخی آن دچار ناراحتی شده است. ای معشوق خشمگین من، لطفاً عصبانی نشو.
هوش مصنوعی: بنشین کنار من کمی استراحت کن، من دیگر نمیخواهم زندگی کنم. فقط میخواهم برای یک لحظه چهره تو را ببینم، همین برای من کافیست.
هوش مصنوعی: از درد من چشمان مردم به اشک درآمد، ای کاش چشمان تو نیز از درد من پر میشدند.
هوش مصنوعی: من هیچ لحظهای آرامش نداشتم و همیشه ناله و زاری میکنم، نمیدانم این آه و اندوهی که از دل من برخاسته چه سرنوشتی برایم رقم خواهد زد.
هوش مصنوعی: ما مانند یعقوب در غم و اندوه ناله میکنیم، و این دیوارها با صدای نغمهی داود به رقص درمیآیند.
هوش مصنوعی: امشب به صورت پنهانی، چهرهام را بر درگاه او قرار دادهام. ای اشک امروز من، نگران نباش از این چهرهی آلوده به خاک که دارم.
هوش مصنوعی: اگر دل را به عشق او نمیسپردی، هر لحظه اشکهایم همچون خونابهای بر دامان او نمیریخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.