یک دم فراموشم نه ای، گر چه نیاری یاد من
انصاف حسنت می دهم با آنکه ندهی داد من
گفتم که نزد من نشین، مگذار زارم این چنین
تو نازکی و نازنین، تنگ آیی از فریاد من
هر ساعت از مژگان خود خون دلم پیش اوفتد
زین زار ماند بخت بد، این است پیش افتاد من
شب مونسم پروین بود، روزم ز خون بالین بود
پیوسته گر غم این بود، مسکین دل ناشاد من
من می نگفتم کان جوان یک روز خواهد برد جان؟
دیدی چه چپ زد ناگهان این صبر بی بنیاد من!
جان می شود از تن جدا، هیچ ار گذر افتد ترا
بویی بیاری، ای صبا، زان سوسن آزاد من
ای دل، در آن زلف دو تا می باش تسلیم بلا
کآسان نخواهد شد رها از دام این صیاد من
فریاد خسرو هیچ گه اندر دلش نگرفت ره
گر چه کند در سنگ ره این ناله و فریاد من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات عمیق عاشقانه و دردهای ناشی از عشق را بیان میکند. او از بیتوجهی معشوق به یادش سخن میگوید و با وجود اینکه محبتش را به او عرضه میکند، همچنان از بیتفاوتی او رنج میبرد. شاعر نگران از جدایی و درد فراق است و به توصیف احساسات خود چه در شب و چه در روز میپردازد. او به تلخی میگوید که تحملش تمام شده و از معشوقش میخواهد که نه تنها دلش را فراموش نکند، بلکه حضوری لطیف و آرامشبخش داشته باشد. درد و اندوه ناشی از عشق در کلامش مشهود است و به شکلی عمیق از ناامیدی و ناگزیری در برابر سرنوشت حرف میزند. در نهایت، او به تاریخ و بیرحمی زمان اشاره میکند و میگوید که هیچ چیز نمیتواند او را از این عشق رها کند.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم ز یاد تو بیرون بروم، هرچند که تو به یاد من نیستی. با این حال، زیبایی تو را به انصاف میدهم، حتی اگر تو به من توجهی نکنی.
هوش مصنوعی: به او گفتم که نزد من بمان و اجازه نده از این حال و روز بدی که دارم، رهایی یابم. تو با لطافت و شیرینیات، به من نزدیکتر شو و از نالههایم دوری نکن.
هوش مصنوعی: هر لحظه از چشمان خود اشکهای دل را به پیش او میریزم و بخت بد من در این حالت، همچنان در زحمت و اندوه باقی مانده است.
هوش مصنوعی: شبم با ستارهها روشن بود و روزهایم پر از درد و رنج. اگر این اندوه دائمی نبود، دل بینوا و غمگین من خوشحال میبود.
هوش مصنوعی: من هرگز نمیگفتم که آن جوان روزی جان مرا خواهد گرفت. آیا دیدی که ناگهان این صبر بیاساس من چقدر به هم ریخت؟
هوش مصنوعی: اگر روح از بدن جدا شود و تو بویی از سوسن آزاد من بگرفتی، ای نسیم، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
هوش مصنوعی: ای دل، در مقابل آن زلف دوگانه تسلیم باش؛ چرا که رهایی از دام این صیاد آسان نخواهد بود.
هوش مصنوعی: خسرو هرگز نتوانست فریادش را در دل خود جای دهد، حتی اگر فریادش بر سنگ هم تأثیر بگذارد، صدای ناله و فریاد من هم در دل او راهی پیدا نمیکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.