منم امروز و صد تیمار در دست
نه دل در دست، نه دلدار در دست
بیا ساقی دلم از دست رفته ست
همی آید کنون دشوار در دست
نگارا، دست آزارم گشادی
چه می آید از این آزار در دست
تویی از روز تا شب در تماشا
چمن آیینه گلزار در دست
منم از جست و جوی تو چو مرغی
گل اندر دیده مانده، خار در دست
همه شب گرد کویت بهر مرهم
همی گردد دل افگار در دست
مده از دست خسرو را که دارد
ز تو مشتی غم و تیمار در دست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از احساسات و دردهای درونی خود سخن میگوید. او با اشاره به تیمارهایش، میگوید که نه دلش آرام است و نه معشوقی در دست دارد. به ساقی مینویسد که دلش گم شده و دردی سخت دارد. او همچنین از آزارهایی که از معشوق میبیند سخن میگوید و از منظر زیبایی او لذت میبرد. شاعر خود را مانند پرندهای میبیند که در جستجوی محبوبش همیشه در حال پرواز است. شبها به دور کوی معشوق میگردد ولی هنوز آرامش نمییابد. در پایان، به غم و دردهایی که از عشق معشوق دارد اشاره میکند و از او میخواهد که محبتش را از دست ندهد.
هوش مصنوعی: امروز در حالی هستم که صد مشکل و نگرانی دارم، نه دل خودم را دارم و نه کسی را که به او عشق بورزم.
هوش مصنوعی: بیا، ای ساقی! دل من به شدت ناراحت و آشفته است و حالا به سختی میتوانم آن را به دست بیاورم.
هوش مصنوعی: عزیزم، وقتی که دستت را بر روی من گذاشتی، چه فایدهای دارد از این آسیب که به من میرسد؟
هوش مصنوعی: از صبح تا شب، تو در حال تماشا هستی و باغ گل را در آینهای در دستانت داریم.
هوش مصنوعی: من به خاطر جستجوی تو مانند پرندهای هستم که در چشمانش گل دارد و در دستش خار.
هوش مصنوعی: هر شب به دور کوی تو میگردم تا دل غمگینم را به آرامش برسانم.
هوش مصنوعی: خسرو را از دست نده، چرا که او بار سنگینی از غم و درد را به دوش دارد که از تو به او رسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.