به جان رسیدم و از دل خبر نمی یابم
وز آن که نیز دلم برد اثر نمی یابم
از این دو دیده بی خواب شب شناس شدم
ولی قیاس شب هجر در نمی یابم
بهار آمد و گلها شکفت، لیک چه سود؟
که بوی تو ز نسیم سحر نمی یابم
کجا روم که به هر انجمن حکایت تست
به شهر هیچ بلا زین بتر نمی یابم
تو، ای عزیز، که با یوسفی، غنیمت دان
که من ز گم شده خود خبر نمی یابم
بکشتی ار چه چو من صد هزار پیش، هنوز
بیا که من چو تو یاری دگر نمی یابم
نوای خسرو مسکین خوش است بلبل وار
ولی دریغ که از باغ بر نمی یابم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.