گر آشکار حدیث نهان خویش کنم
به آشکار و نهان قصد جان خویش کنم
ز گریه راز تو بر سینه چون رسد، چه کنم؟
روان ز گریه گره بر زبان خویش کنم
به حیله آنچه توانستم آن خود کردم
ولی ترا نتوانم که آن خویش کنم
از آن تست جفا و آزان بند وفا
تو آن خویش کن و من از آن خویش کنم
روان شدی به سفر، می رسد مرا چو جرس
که ناله ها بر سر کاروان خویش کنم
وداع کردی و چشمم روان شد از بر تو
کنون وداع دو چشم روان خویش کنم
طبیب رفت ز خسرو، دگر کنون وقت است
که خود علاج دل ناتوان خویش کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان درد و رنج خود پرداخته و از عشق و جدایی سخن میگوید. او میگوید که اگر بخواهد رازهای درون خود را آشکار کند، جانش در خطر میافتد. از گریه و اندوهی که نسبت به معشوق دارد، ابراز ناتوانی میکند و از اینکه نمیتواند معشوق را ترک کند، گلایه میکند. در نهایت، شاعر به یادآوری وداع و آلام ناشی از آن میپردازد و از نیاز به درمان روحی خود سخن میگوید. به طور کلی، این شعر نمایانگر عمق احساسات عاشقانه و دلتنگی شاعر است.
هوش مصنوعی: اگر راز درون خود را علنی کنم و به طور واضح دلی خواهم که سلامتی و امنیت خود را به خطر بیندازم.
هوش مصنوعی: وقتی که از گریهام راز تو بر دل مینشیند، چه باید بکنم؟ آیا باید زبانم را از بیان آن راز ببندم؟
هوش مصنوعی: من تلاش کردم با دور زدن و حیلهگری کارهایم را انجام دهم، اما نمیتوانم تو را به روش خودم درآورم.
هوش مصنوعی: به خاطر رفتار ناپسند و آزمایشهای تو، من وفاداری خودم را به تو نشان میدهم و تو هم میتوانی به من وفادار باشی.
هوش مصنوعی: تو به سفر روانه شدی و من همچون صدای جرس، صدای نالههایم را به کاروان خود میزنم.
هوش مصنوعی: تو با من وداع کردی و اشکهایم به خاطر تو سرازیر شد، حالا من هم باید با چشمان اشکآلودم از تو وداع کنم.
هوش مصنوعی: پزشک از خسرو رفت، حالا وقت آن است که خودم به درمان دل ضعیفم بپردازم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.