هر دم گذر به کوی و سرایی که ما کنیم
هویی فتد ز ناله و وایی که ما کنیم
با ما دل آنچه کرد کنیمش اگر کباب
هستش هنوز سهل سزایی که ما کنیم
روز از کجا گواهی شبهای ما کند؟
چون صبح کافری ست، گوایی که ما کنیم
ای پندگو، مگو که «دعا کن ز بهر صبر»
تعویذ شاهد است دعایی که ما کنیم
با همچو تو حریف که جان می برد به لاغ
خود را زنیم تیر دعایی که ما کنیم
بربت بر، ای فرشته، که در خورد کعبه نیست
گاه نماز رسم و ریایی که ما کنیم
لاف وفا زنیم و بنالیم از جفات
سگ به بسی بود ز وفایی که ما کنیم
بر مشتری خرام که ارزی هزار مهر
جانی و دیده ایست بهایی که ما کنیم
خسرو ز عشق بی سرو پا باشد، چنین بود
احوال خویش را سر و پایی که ما کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.