پری رویی که من حیران اویم
به جان آمد دل از هجران اویم
رقیبا، دیدنم باری رها کن
دو روزه عمر تا مهمان اویم
بگفتندش، فلان مرد از غمت، گفت
«نخواهد مرد چون من جان اویم »
صبا هم بر شکست از ما که روزی
نیارد بویی از بستان اویم
چو مردم تشنه من در وادی هجر
چه سود ار چشمه حیوان اویم؟
ز زلفش دل همی جستم، دلم گفت
که زان تو نیم، من زان اویم
چو بر خسرو سیاست راند، گفتم
که با تو گفت من سلطان اویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دلی پر از عشق و درد ناشی از جدایی است. شاعر به زیبایی و محبوبی اشاره میکند که آرزوی دیدارش را دارد و از رقیب میخواهد که اجازه دهد برای مدتی هم که شده، او را ملاقات کند. او با حسرت و اندوه از بیخبری از محبوبش سخن میگوید و به تشنگیاش در این راه اشاره میکند. شاعر نمیتواند بدون عشق محبوب زندگی کند و به او میگوید که او مانند جانش به او وابسته است. در نهایت، از سیاست و احوالات خود میگوید و اینکه در این عرصه نیز تحت تاثیر عشق است.
هوش مصنوعی: پری زیبایی که من به خاطر او در حیرتم، دل من از دوری او به تنگ آمده است.
هوش مصنوعی: ای رقیب، یک بار دست از سرم بردار و اجازه بده دو روزی آزاد باشم تا مهمان او شوم.
هوش مصنوعی: به او گفتند که فلانی به خاطر غم تو ناراحت است، او پاسخ داد: «نمیمیرد چون من برای او مانند جانش هستم».
هوش مصنوعی: نسیم هم از ما قطع رابطه کرده و به ما بویی از باغ نمیآورد.
هوش مصنوعی: وقتی انسانها در بیابان جدایی تشنه هستند، چه فایدهای دارد اگر من چشمهای پرآب و زلال باشم؟
هوش مصنوعی: از موی او دلم را میکشیدم، اما دلم به من گفت که تو از آن او نیستی، بلکه من متعلق به او هستم.
هوش مصنوعی: وقتی بر سیاسی کار موفقیت حاصل کرد، به من گفت که من صاحب اختیار و قدرت هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
علی جان من و من جان اویم
علی زان من و من زان اویم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.