ترک من رفتم ز کویت گر ز من گشتی ملول
خیر بادت میکنم یک سجده فردا قبول
زور و زر باشند اسباب وصال، اما مرا
نیست چیزی غیر زاری در تمنای وصول
بس که چشمم سیل خون میبارد از هجران تو
کاروان در ره نمییابد ز گل جای نزول
دمبهدم از خون دل با تو نویسم نامه، لیک
جز نسیم صبحدم دیگر نمییابم رسول
در حریم کعبه روحانیان، یعنی که دل
جز خیال دوست کس را نیست امکان نزول
تا بخواند آیت عشق از خط مشکین بار
رفت از یادم روایات فروغ بیاصول
عاقلان گر غافلند از حال خسرو، عیب نیست
از مجانین کی خبر دارند ارباب عقول؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حسی عمیق از فقدان و جدایی صحبت میکند. او با اشاره به ترک وطن و دوری از معشوق، احساس تنهایی و درد خود را بیان میکند. او به خوبی درمییابد که ثروت و قدرت نمیتوانند به او کمک کنند و تنها چیزی که در دلش باقی مانده، زاری و اشتیاق به وصال معشوق است. چشم او از اشک و غم در هجران معشوق پر شده و به شدت دلتنگی خود را ابراز میکند. شاعر از محدودیتهای ارتباطی و بیکسی در ابراز این احساسات سخن میگوید و در نهایت، بر این نکته تأکید میکند که عاقلان ممکن است از حال او غافل باشند، اما مجانین که عاشق هستند، درک عمیقتری از احساسات او دارند.
هوش مصنوعی: من از بزرگی تو جدا شدم، اگر از من خسته شدی، برایت آرزوی خوب دارم و فردا تنها یک سجده برایت قبول میکنم.
هوش مصنوعی: قدرت و ثروت ممکن است ابزارهایی برای رسیدن به محبوب و وصال باشند، اما من تنها چیزی که در آرزوی رسیدن به او دارم، جز درد و زاری نیست.
هوش مصنوعی: چشمانم به شدت از دوری تو اشک میریزد و این باعث میشود که کاروانها به مقصد نرسند و نتوانند به جایی برای استراحت برسند.
هوش مصنوعی: هر لحظه با دل شکستهام نامهای برای تو مینویسم، اما تنها چیزهایی که مییابم، نسیم صبحگاهی است که پیامرسان من است.
هوش مصنوعی: در مکان مقدس و روحانی کعبه، هیچ چیزی جز محبت و یاد دوست در دل انسان جا ندارید و برای او فقط خیال دوست امکان ورود دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آیت عشق با نوشتار سیاه نشان داده شود، روایتهای بیاساس و نادرست از یادم رفتهاند.
هوش مصنوعی: اگر عاقلها از وضعیت پادشاه غافل هستند، ایرادی ندارد چون مجانین چه چیزی از این موضوع میدانند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ختم شد بر تو ولایت چون نبوت بر رسول
شیر یزدان ابن عم مصطفی زوج بتول
گفتمش با خواجه زاده از غمت هستم ملول
پیرخواهی شد اگر سازی نیاز من قبول
کعبۀ کوی حقیقت قبلۀ اهل وصول
مستجار علوی و سفلی و ارواح عقول
نسخۀ اسماء و سر لوح حروف عالیات
مصدر افعال، اول صادر و اصل الاصول
آنکه بودش قاب و قوسین اولین قوس صعود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.