گر تو کلاه کج نهی، هوش ز ما شود مگر
ور شکنی به بر قبا، کر ته قبا شود مگر
خفته به است نرگست، ور بگشائیش دمی
شهر تمام کو به کو، پر ز بلا شود مگر
مست و خراب شو روان پای به هر طرف فگن
دیده که خاک شد به ره، در ته پا شود مگر
چشم تو مست شد، بکن مست ترش ز خون من
زان همه تیر بی خطا، یک دو خطا شود مگر
بنده چشم تو شدم، آن دو از آن من نشد
خدمت لعل تو کنم، این دو مرا شود مگر
مردم دیده مانده را بر در خویشتن ببین
در دل همچو سنگ تو میل وفا شود مگر
دل که خراب داشتم در بر من رها نشد
خواهم ازین خراب تر، از تو رها شود مگر
از سر زلفش، ای صبا، سوی من آر گه گهی
دل که ز جای خود بشد تا که به جا شود مگر
خسرو خسته را اگر دل ندهد خیال تو
جان و تنم ز یکدگر هر دو جدا شود مگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به توصیف احوال عاشقانه و اندوه ناشی از عشق میپردازد. شاعر به وضعیت خود در عشق میپردازد و میگوید که اگر معشوقش (کلاه کج) خود را به او نشان ندهد، عقل و هوش او از دست خواهد رفت. او همچنین به زیبایی و تاثیر چشمهای معشوقش اشاره میکند و احساس میکند که تمام وجودش تحت تاثیر اوست و هیچ راهی برای نجات از این حالت نیست.
شاعر از وضعیت نهایی خود در این عشق بیپایان سخن میگوید، جایی که دلش در آتش عشق میسوزد و میخواهد از این خرابی رها شود، اما در عین حال به نوعی وابستگی به معشوقش نیز اعتراف میکند. در نهایت، او امیدوار است که با ارتباطی با معشوق، دلش به آرامش برسد، هرچند که حس میکند بین جان و تنش فاصلهای عمیق وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر کلاهی را کج بر سر کنی، هوش و حواسمان از بین میرود، مگر اینکه با شکستن چیزی در دلت، غمی را ریشه کن کنی.
هوش مصنوعی: اگر چشمانت را به آرامی ببندی و خواب خوبی داشته باشی، اگر یک لحظه آنها را باز کنی، تمام شهر پر از درد و مشکلات خواهد شد.
هوش مصنوعی: مست و غرق در حال شو و قدمهایت را در هر سمت بگذار. اگر چشمانت به خاک کنار راه بیفتد، شاید پای تو از آن خاک برمیخیزد.
هوش مصنوعی: چشمان تو به قدری سرمست و شاداب شدهاند که باعث میشود من نیز بیشتر تحت تأثیر قرار بگیرم. با وجود تمام تیرهایی که به سمت قلب من پرتاب شده، تنها ممکن است یک یا دو اشتباه پیش بیاید.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو و محبتت به بنده تو تبدیل شدم، اما آن دو چیز که به من تعلق داشتند، از دست من رفتند. تنها چیزی که میخواهم این است که بتوانم به تو خدمت کنم، و آن دو چیز هم به من برگردند.
هوش مصنوعی: افرادی که نمیتوانند تغییرات را ببینند، باید به درون خود نگاهی بیندازند. اگر دلی سفت و سخت مانند سنگ داشته باشند، هرگز نشانی از وفا را در خود نخواهند یافت.
هوش مصنوعی: دل من در حال ویرانی است و از کنار من دور نمیشود. امید دارم که از این ویرانی بیشتر شوم، اما تو از من دور شوی.
هوش مصنوعی: ای نسیم، گاهی از موهای او، بپیچ و به سمت من بیاور. گاهی دل من از جای خود میگریزد تا شاید به جای خود بازگردد.
هوش مصنوعی: اگر دل خستهام نخواهد خیال تو را، جان و بدنم از یکدیگر جدا خواهند شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.