چنان چشمی ز رویم دور می دار
چنینم خسته و رنجور می دار
همی کن باد رعنایی زیادت
چراغ عاشقان بی نور می دار
برون شد پای مستوران ز دامن
تو دلها می بر و مستور می دار
دلم را سوختی از دوری خویش
دلم می سوز و خود را دور می دار
کسی کاحوال من بیند، دهد پند
که بر خود عقل را دستور می دار
من از جان بشنوم پندتو، ای دوست
ولیکن عاشقم، معذور می دار
نگارا، چون غلام تست خسرو
به چشم رحمتش منظور می دار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از معشوق خود میخواهد که از خود دوری کند، زیرا او به شدت از این دوری رنج میبرد. او احساس خستگی و درد در دل دارد و بر اثر این جدایی، دلش آتش میگیرد. شاعر به معشوق میگوید که اگر کسی حال او را ببیند، به او نصیحت میکند که عقل را بر خود حاکم کند، اما او به خاطر عشقش نمیتواند از این احساسات خودداری کند. در نهایت، شاعر با اشاره به مقام و منزلت معشوق، خود را مانند غلامی در نظر میگیرد که در چشم او عزیز است.
هوش مصنوعی: چشم تو را از من دور نگهدار، زیرا این فاصله مرا خسته و ناراحت کرده است.
هوش مصنوعی: باد زیبا و خوشی میوزد و عشق را جان تازهای میبخشد، اما عاشقان باید محتاط باشند که در این شادی و روشنی دچار سردرگمی نشوند.
هوش مصنوعی: دلها به سختی از دامانت رها میشوند، اما با این حال باید این دلها را در پوشش و ستر نگهداری.
هوش مصنوعی: دوریت باعث شده که دلم آتش بگیرد. خودت را بسوزان و از من دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر کسی حال مرا ببیند، به من نصیحت میکند که برای خود باید عقل و تدبیر داشته باشم.
هوش مصنوعی: من از سخنان حکمتآمیز تو میشنوم، ای دوست، اما چون عاشق هستم، لطفاً مرا ببخش.
هوش مصنوعی: ای محبوب، مانند یک بنده برای تو، پس او را با چشم مهربانی و رحمت نگاه کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از ایشان خویشتن را دور میدار
از ایشان سر خود مستور میدار
به نیکان ملک او معمور می دار
بدان را از در او دور می دار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.