مسلمانان، گرفتارم گرفتار
وزین جال دل افگارم گرفتار
نظر بر نیکوان چندان نهادم
که شد ناگه دل زارم گرفتار
چو خود کردم نظر در روی خوبان
بدین محنت سزاوارم گرفتار
کمند گیسو افگنده ست و کرده
یکی خونریز عیارم گرفتار
گسستن را ندارم طاقت ار چه
ز موی او به یک تارم گرفتار
شبم را حال کی داند که هرگز
به روز من نشد یارم گرفتار
برو از دیده خسرو که بادا
به آب چشم بیدارم گرفتار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و گرفتاری شاعری است که دلش در اثر عشق به زیباییها و نیکوان گرفتار شده است. او به نوعی در بند زیباییها و عواطفش است و از رنج و درد ناشی از این عشق رنج میبرد. شاعر به ناتوانیاش در رهایی از این دلبستگی اشاره میکند و بیان میکند که چگونه زیباییهای عشق او را در زنجیر کردهاند. همچنین به تنهایی و غم شبها و آرزوی روزی بهتر اشاره میکند که در آن هیچ یار و همدمی ندارد. در نهایت به خواست خود برای رهایی از این مصیبت میپردازد اما از این موضوع ناامید است.
هوش مصنوعی: مسلمانان، من در یک تنگنای دردناک گرفتار شدم و دل من به خاطر این وضعیت در فشار است.
هوش مصنوعی: به قدری به زیبایی و نیکی انسانها توجه کردم که ناگهان دلم به شدت گرفتار احساسات شد.
هوش مصنوعی: وقتی به چهره زیباها نگاه کردم، متوجه شدم که به خاطر این نگاه کردن و احساساتم سزاوار رنج و گرفتاری هستم.
هوش مصنوعی: موهای فر خوردهاش مانند دامی مرا به شدت اسیر کرده است و من در چنگال یک جوان شجاع و خونریز گرفتار آمدهام.
هوش مصنوعی: من توانایی جدا شدن را ندارم، حتی اگر به یک تار موی او هم وابسته باشم.
هوش مصنوعی: هیچکس از حال و روز شب من باخبر نیست، چرا که هیچگاه در روز به یاریام نرسیده است.
هوش مصنوعی: از چشمان خسرو دور شو، چون من در غم و اندوهی عمیق گرفتار شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.