عشاق هر شب از تو به خوناب خفته اند
چون شمع صبح مرده و بی تاب خفته اند
خفتند هر کسی ز پی خواب دیدنت
بیداری کسان که پی خواب خفته اند
آخر نصیحتی بکن آن هر دو چشم را
مستند در میانه محراب خفته اند
صد خون بکرده اند رقیبان کافرت
آگه نبیند ز آه جگر تاب خفته اند
می ده به خاک جرعه ایشان که نزد تو
بر دست کرده جام می ناب خفته اند
از ما چه آگهیست کسان را که تا به روز
بی التفاوت در شب مهتاب خفته اند
یک شب برون خرام، نظر کن به کوی خویش
تا چند خون گرفته به هر باب خفته اند
در آرزوی خاره رخساره تواند
شاهنشهان که بر سر سنجاب خفته اند
خسرو، ز خفتگان درش خاستن مجوی
کایشان ز زخم ناوک پرتاب خفته اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی است. شاعر به عشاق اشاره میکند که همچون شمع در صبح، خاموش و بیتاب هستند و هر یک به خواب دیدن محبوبشان روی آوردهاند. بیخبری آنها از حال یکدیگر و دردهایشان نیز برجسته میشود. شاعر از یک شخص خاص میخواهد که به دو چشم خود نصیحت کند و در میانه محراب، با عاشقان همدردی کند. رقبا در حسادت به محبوب، در دل خونی ریختهاند و محبوب بیدار نیست، در حالی که بسیاری از عاشقان در انتظار محبوب خود در شبهای مهتاب بیتفاوت خوابیدهاند. در نهایت، شاعر از محبوب میخواهد یک شب به کوی خود بنگرد تا ببیند که عاشقان به چه حالتی در انتظار او هستند. این شعر به ابراز احساسات عمیق و غم عاشقانه پرداخته است.
هوش مصنوعی: عاشقان هر شب به یاد تو در درد و غم خوابشان میبرد، مانند شمعی که در صبح گداخته و بیقرار از بین رفته است.
هوش مصنوعی: هر کسی به خواب رفته تا تو را ببیند، اما کسانی که خوابیدهاند هنوز بیدارند و در حال تماشای این خواباند.
هوش مصنوعی: در پایان، نصیحتی بکن که این دو چشم در میانه محراب خوابیدهاند و در حال مستی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: رقیبان تو برای شکست تو کارهای زیادی کردهاند و به تلاشی سخت مشغولند، اما تو از درد دل و غمهایی که در درونت داری، بیخبر هستی و به خواب رفتهای.
هوش مصنوعی: دستهایی که به خاطر یاد و خاطره آنان بالا رفته و جام پاکِ شراب را در بر گرفتهاند، اکنون به خاک شناور میشوند و جرعهای از آن مینوشند.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم از ما چه میدانند وقتی که تا صبح بیتوجه به دنیای اطراف در شب روشن ماه خوابیدهاند.
هوش مصنوعی: یک شب به بیرون برو و به محل زندگی خود نگاه کن. ببین چقدر آدم غمزده و افسرده در کنار درها و ورودیها خوابیدهاند.
هوش مصنوعی: در آرزوی زیبایی چهره و شکوه آن، تنها پادشاهان میتوانند باشند که در حال خواب و آسایش به سر میبرند.
هوش مصنوعی: ای خسرو، از خوابیدهها در درگاهت انتظار کمک نداشته باش، زیرا آنها از زخم تیر دلشکسته و آسیبدیدهاند و خوابشان برده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.