گنجور

 
کمال خجندی

وصل بتان خانه براندازم آرزوست

ساقی بیا که باده و دمسازم آرزوست

چنگ خمیده قامت بسیار گو کجاست

کان پیر خشک مغز تر آوازم آرزوست

تی شوش حریف مست نواز است و چنگی نیز

اینها به یک در محرم همرازم آرزوست

دوشم به یک دو نغمه چه خوشوقت ساخت چنگ

ای مطرب آن دو نغمه خوش، بازم آرزوست

در قلب نیزه بازی مژگان آن پری

خونریز این دو چشم نظر بازم آرزوست

بر مرغ جان فضای جهان است چون قفس

تا در هوای کوی تو پروازم آرزوست

از بهر پاس خاطر تبریزیان کمال

با ساربان مگوی که شیرازم آرزوست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode