گنجور

 
خیالی بخارایی

کس نیست که کار ما برآرد

کار همه را خدا برآرد

خاک رهش ای سرشگ گِل ساز

تا یار در جفا برآرد

ز آن پیش که آه سرد و اشکم

باران شود و هوا برآرد

باشد که هوای کوی جانان

از کوی هوس مرا برآرد

گر سر بنهد ز غم خیالی

شوق تو سر از کجا برآرد