خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۴۵ سلامی جانفزا چون نشئه می تحیاتی فزونتر زان پیاپی بر آن نو باوه باغ جوانی که باشد زهر بیاو زندگانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به سلام و تحیات اشاره میکند و از دوران جوانی و شادابی میگوید. او بر اهمیت زندگی و لزوم وجود جوانی در آن تأکید دارد و بیان میکند که بدون جوانی، زندگی بیمزه و زهرآلود میشود.
هوش مصنوعی: سلامی دلانگیز مانند نشئهای از شراب است که زندگی را شادابتر و سرشار از نشاط میکند.
هوش مصنوعی: به آن باغ زیبای جوانی میگویند که بدون آن، زندگی همچون زهر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل خندان خجل گردد بهاری
که تو رنگ از بهار و گل به آری
بسیم ومشک نازد جان ازیرا
که سیمین عارض و مشکین عذاری
نگار قندهاری قند لب نیست
[...]
پدید آورد آن را از هیولی
چهار ارکان بدین هر چار معنی
دیم یک عندلیب خوشنوائی
که مینالید وقت صبحگاهی
بشاخ گلبنی با گل همی گفت
که یارا بی وفایی بی وفائی
همای کلک تو مرغی است لاغر
که از منقار او شد ملک فربی
هر آنکس کو تو را بیند بپرسد
که این خورشید تابنده است یا نی
بسا کاخا که محمودش بنا کرد
که از رفعت همی با مه مرا کرد
نبینی زآن همه یک خشت بر پای
مدیح عنصری ماندهست بر جای
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.