ببالید برسان سرو سهی
همی تافت زو فر شاهنشهی
جهان جوی با فر جمشید بود
به کردار تابنده خورشید بود
جهان را چو باران به بایستگی
روان را چو دانش به شایستگی
به سر بر همی گشت گردان سپهر
شده رام با آفریدون به مهر
همان گاو کش نام پرمایه بود
ز گاوان ورا برترین پایه بود
ز مادر جدا شد چو طاؤس نر
به هر موی بر تازه رنگی دگر
شده انجمن بر سرش بخردان
ستارهشناسان و هم مؤبدان
که کس در جهان گاو چونان ندید
نه از پیرسر کاردانان شنید
زمین کرد ضحاک پر گفتگوی
به گرد جهان هم برین جستجوی
فریدون که بودش پدر آبتین
شده تنگ بر آبتین بر زمین
گریزان و از خویشتن گشته سیر
درآویخت ناگاه در کام شیر
از آن روزبانان ناپاک مرد
تنی چند روزی بدو بازخورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.