گنجور

 
خواجوی کرمانی

آخر از سوز دل شبهای من یاد آورید

همچو شمعم در میان انجمن یاد آورید

صبحدم در پای گل چون با حریفان می خورید

بلبلان را بر فراز نارون یاد آورید

در چمن چون مطرب از عشّاق بنوازد نوا

از نوای نغمه ی مرغ چمن یاد آورید

جعد سنبل چون شکن گیرد ز باد صبحدم

از شکنج زلف آن پیمان شکن یاد آورید

ابر نیسانی چو لؤلؤ بارگردد در چمن

ز آب چشمم همچو لؤلؤی عدن یاد آورید

یوسف مصری گر از زندانیان پرسد خبر

از غم یعقوب در بیت الحزن یاد آورید

گر بیثرب اتفاق افتد که روزی بگذرید

ناله و آه اویس اندر قرن یاد آورید

دوستان هر دم که وصل دوستان حاصل کنید

از غم هجران بی پایان من یاد آورید

طوطی شکّر شکن وقتی که آید در سخن

ای بسا کز خواجوی شیرین سخن یاد آورید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode