دامن گل نبرد هر که ز خار اندیشد
مهره حاصل نکند هر که زمار اندیشد
دُر نیارد بکف آنکس که ز دریا ترسد
نخورد باده هر آنکو ز خمار اندیشد
هر کرا نقش نگارنده مصوّر گردد
نقش دیوار بود گو زنگار اندیشد
تو چه یاری که نداری غم و اندیشه ی یار
یاری آنست که یار از غم یار اندیشد
در چنین وقت که از دست برون شد کارم
من بیچاره کئم چاره ی کار اندیشد
هر که سر در عقب یار سفر کرده نهاد
این خیالست که دیگر ز دیار اندیشد
در چنین بادیه کاندیشه ی سر نتوان کرد
بار خاطر طلبد هر که ز بار اندیشد
انک شد بیخبر از زمزمه ی نغمه ی زبر
تو مپندار که از ناله ی زار اندیشد
گر تو صد سال کنی ناله و زاری خواجو
گل صد برگ کی از بانگ هزار اندیشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تشنهٔ سوخته در چشمهٔ روشن چو رسید
تو مپندار که از سیل دمان اندیشد
همین شعر » بیت ۸
آنکه شد بیخبر از زمزمهٔ نغمهٔ زیر
تو مپندار که از نالهٔ زار اندیشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.