عاقلان کی دل بدست زلف دلداران دهند
نقره داران چون نشان زر بطرّاران دهند
مگذر از یاران که در هنگام کار افتادگی
واجب آن باشد که یاران یاری یاران دهند
گر بدردی باز ماندی دل ز درمان برمگیر
ساقیان اول قدح دُردی بخمّاران دهند
خون دل می خور که هم روزی رسانندت بکام
پادشاهان روز کین خلعت بخونخواران دهند
وقت را فرصت شمر زیرا که هنگام صبوح
مست چون در خواب باشد می بهشیاران دهند
گر درین معنی درستی درد را درمان شمر
مشفقان از بیم جان دارو و بیماران دهند
خیز و خواجو را چو کار از دست شد کاری بر آر
روز محنت کار داران دل ببیکاران دهند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.