وفات به بُود آنرا که در وفای تو نبود
که مبتلا بُود آنکس که مبتلای تو نبود
چو خاک می شوم آن به که خاکپای تو باشم
که خاک بر سر آنکس که خاک پای تو نبود
اسیر بند شود هر که بنده ی تو نگردد
جفای خویش کشد هر که آشنای تو نبود
ز دیده دست بشویم اگرنه روی تو بیند
ز سر طمع ببرم گر در و هوای تو نبود
بر آتش افکنم آندل که در غم تو نسوزد
بباد برد هم آن جان که از برای تو نبود
بجز ثنای تو نبود همیشه ورد زبانم
که حرز بازوی جانم بجز دعای تو نبود
بُود بجای منت صد هزار دوست ولیکن
بدوستی که مرا هیچکس بجای تو نبود
دلم وفای تو ورزد چرا که هیچ نیرزد
دلی که بسته ی گیسوی دلگشای تو نبود
گدای کوی تو بودن ز ملک روی زمین به
که سلطنت نکند هر که او گدای تو نبود
چو سر ز خاک بر آرند هر کسی بامیدی
امید اهل مودّت بجز لقای تو نبود
ترا بچشم تو بینم چرا که دیده ی خواجو
سزای دیدن روی طرب فزای تو نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ارادت و عشق عمیق شاعر به معشوقش میپردازد. شاعر میگوید که مرگ از آن کسی است که وفا به محبوب ندارد و آن کس که به عشق او مبتلا نباشد، رنج میکشد. او آرزو میکند که به خاک پای محبوبش بیفتد و هر کس که بنده او نیست، اسیر بند بلا و مشکلات خواهد شد. شاعر میگوید دوست داشتن و ستایش تنها از آن محبوب است و هیچ کس نمیتواند جای او را پر کند. او همچنین تأکید میکند که دل وفا نمیکند به غیر از عشق معشوق، و بودن در کنار محبوب را برتر از هر سلطنتی میداند. در نهایت، شاعر راز دیدن محبوب را در چشمان او میبیند و بر آن عزت مینهد.
هوش مصنوعی: مرگ به حال کسی میرسد که در وفا و loyalty به تو نباشد؛ چرا که آن فرد که به تو وابسته نبود، در واقع دچار غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: وقتی به خاک تبدیل شوم، بهتر است که خاک زیر پای تو باشم، زیرا خاک بر سر کسی که زیر پای تو نیست، شایسته است.
هوش مصنوعی: هرکسی که به محبت تو درنیاید، در بند و اسیر میشود و هر کس که با تو آشنا نباشد، از بدی و ستم خود رنج خواهد کشید.
هوش مصنوعی: اگر از چشمانم شراب عشق تو را بشویم، و اگر روی تو را نبینم، باید از دلم امید به دیدارت را برکنم، چرا که اگر آشیانه و حال و هوای تو وجود نداشته باشد، دیگر دلیلی برای انتظار نیست.
هوش مصنوعی: آتش را برپا میکنم، اما آن دلی را که در غم تو نمیسوزد، نمیخواهم. باد نیز جان کسی را خواهد برد که برای تو نبوده است.
هوش مصنوعی: به جز ستایش و یاد تو، همیشه چیزی برای گفتن نداشتم و تنها دعای تو است که میتواند به جانم قدرت و انرژی ببخشد.
هوش مصنوعی: میتوانستم به جای محبت یک صد هزار دوست داشته باشم، اما دوستی که به اندازه تو ارزشمند باشد، هیچکس دیگری برای من نیست.
هوش مصنوعی: دل من به وفاداری تو عادت کرده است، زیرا دلی که اسیر تارهای گیسوی دلنواز تو نباشد، هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: بهتر است که در این دنیا گدای کوی تو باشم و در عین حال از مقام پادشاهی بهرهای نگیرم، زیرا هر کسی که گدای تو نباشد، شایستگی سلطنت را ندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که کسی از زمین سر بلند کند و زندگی تازهای آغاز کند، تنها امید او در زندگی، دیدار تو و محبت تو خواهد بود و غیر از این، هیچ امیدی برای او نخواهد بود.
هوش مصنوعی: من تو را با نگاه تو میبینم، زیرا چشمان خواجو شایستهی دیدن چهرهی شادت نیستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.