عزیزی کو مرا خواری نمودی
چو در مسجد مسلمان با مجوسی
ز دنیا رفت و عین مصلحت بود
چرا کز ماکیان ناید خروسی
کنون بر کهربا تا چند بارم
بگاه گریه اشک سند روسی
که گر زد کرکس چرخش منقار
چنان به کاید از کبکان مصوصی
ولی بنگر که هر ساعت چه گوید
مرا دور سپهر آبنوسی
که ای سرمایه افسوس و تزویر
چرا پیوسته در بند فسوسی
بگاه طمطراق و سرفرازی
گهی چون رایت و گاهی چو کوسی
چو با گردون دونت در نگیرد
چرا سرمایه سازی چاپلوسی
بسلطانی جهانرا تا جهانست
گهی زنگی نشیند گاه روسی
سگی جنگی تر از گرگان وحشی
گرازی خرتر از گاوان طوسی
گرش پیر سپهر از پا در آرد
چرا بخت جوانرا دست بوسی
که گر با تاج کی چون کیقبادی
وگر با کفش زرین همچو طوسی
ترا زین ترکتازی نیز روزی
نماید توسن گردون شموسی
ولیکن طرفه گفتند این مثل را
که مرگ خر بُود سگ را عروسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساس خُلقی و نکوهش از روحیات انسانها میپردازد. او به فردی که او را کوچک شمرده و تحقیر کرده، اعتراض میکند و بیان میکند که وقتی در مسجد مسلمانها با مجوسیها زندگی میکند، این امر طبیعی است. همچنین شاعر از زوال دنیا و کمبود صداقت در رفتارها سخن میگوید، و به تناقضات زندگی اشاره میکند که برخی در جستجوی مقام و ثروت، از حقیقت فاصله میگیرند.
شاعر به بیداری وجدان و حقیقت جویی دعوت میکند و میگوید نباید با تظاهر به جلوهگری، به فریب دیگری پرداخت. همچنین، به نااستواری زندگی و هوسهای بشری اشاره میکند که برخی افراد برای مقام و قدرت، دیگران را فراموش میکنند.
در نهایت، شاعر به نظر میرسد که قدرت و مقام، ناپایدار است و این بازیهای دنیوی به زودی به سرانجامی ختم خواهد شد که در آن، عدالت و مرگ به سراغ همه خواهند آمد. او با اشاراتی کنایهآمیز به تناقضهای زندگی، به عواقب ناگوار آنها میپردازد.
هوش مصنوعی: عزیزی که به من بیاحترامی کردی مانند کسی است که در کنار مسلمانان به یک کافر توهین میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی از دنیا رفته و این موضوع به خاطر مصلحت و درستی بوده است. به عبارتی، نبود او مانند نبود خروس در میان مرغهاست که نشاندهندهی بیمعنایی و بیفایده بودن است.
هوش مصنوعی: اکنون بر روی کهربا تا چه زمانی باید به خاطر گریه کردن و اشکهایش غصه بخورم؟
هوش مصنوعی: اگر کرکس در آسمان منقار خود را به نشانهٔ تهدید بزند، این کار چنان در دل کبوتران زیبا و نازک میافتد که به وحشت میافتند.
هوش مصنوعی: به من نگاه کن و ببین که هر لحظه چه پیامی از این عالم بزرگ و بیپایان به من میرسد.
هوش مصنوعی: ای افسوس و فریب، چرا همیشه در زنجیر و محبوس هستی؟
هوش مصنوعی: در برخی مواقع انسان با وقار و افتخار خود را نشان میدهد، گاه مانند پرچم برافراشته و گاه مانند نیزهای که به پایین افتاده است.
هوش مصنوعی: اگر با گردان و آدمهای بزرگ به خوبی ارتباط نداشته باشی، چرا انتظار داری که دیگران برایت سرمایهگذاری یا حمایت کنند؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان به سلطنت ادامه میدهد، گاهی زنگیها و گاهی روسیها در آن جا میگیرند.
هوش مصنوعی: سگی که جنگاوری کند، از گرگهای وحشی هم خشنتر است و کسی که به خود زحمت نمیدهد، از گاوهای خاکستری هم بیخبرتر و ناآگاهتر است.
هوش مصنوعی: اگرچه زمان و روزگار ممکن است از پا درآورد، اما چرا باید بخت جوانان از او دست بوسی کند؟
هوش مصنوعی: اگر با تاج و شکوهی مانند کیقباد باشی و یا با کفشهای زرینی مشابه طوسی، مهم نیست.
هوش مصنوعی: روزی فراخواهد رسید که شترتازی تو موجب میشود تا اسب گردونه زندگیات درخشان و تابناک شود.
هوش مصنوعی: اما جالب آن است که گفتهاند این مثل به این معناست که مرگ یک الاغ، برای یک سگ مانند جشن عروسی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل خندان خجل گردد بهاری
که تو رنگ از بهار و گل به آری
بسیم ومشک نازد جان ازیرا
که سیمین عارض و مشکین عذاری
نگار قندهاری قند لب نیست
[...]
پدید آورد آن را از هیولی
چهار ارکان بدین هر چار معنی
دیم یک عندلیب خوشنوائی
که مینالید وقت صبحگاهی
بشاخ گلبنی با گل همی گفت
که یارا بی وفایی بی وفائی
همای کلک تو مرغی است لاغر
که از منقار او شد ملک فربی
هر آنکس کو تو را بیند بپرسد
که این خورشید تابنده است یا نی
بسا کاخا که محمودش بنا کرد
که از رفعت همی با مه مرا کرد
نبینی زآن همه یک خشت بر پای
مدیح عنصری ماندهست بر جای
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.