این آتشین کاسه نگر، دولاب مینا داشته
از آب کوثر کاسهتر و آهنگ دریا داشته
در دلو نور افشان شده، ز آنجا به ماهی دان شده
ماهی از او بریان شده یک ماهه نعما داشته
ماهی و قرص خور بهم حوت است و یونس در شکم
ماهی همه گنج درم، خور زر گونا داشته
انجم نثار افشان او، اجرا خوران از خوان او
از ماهی بریان او نزل مهنا داشته
خورشید نو تاثیر بین، حوتش بهین توفیر بین
جمشید ماهی گیر بین، نو ملک زیبا داشته
گنج بهار اینک روان، میغ اژدهای گنجبان
رخش سحاب اینک دوان وز برق هرا داشته
چون روغن طلق است طل بحر دمان زیبق عمل
خورشید در تصعید وحل آتش در اعضا داشته
چون آتش آمد آشنا زیبق پرید اندر هوا
اینک هوا سیمین هبا زیبق مجزا داشته
زین پس و شاقان چمن نو خط شوند و غمزه زن
طوق خط و چاه ذقن پر مشک سارا داشته
در هر چمن عاشق وشان بر ساقی و می جانفشان
پیر خرد ز انصافشان با می مواسا داشته
گردان بر هر نوبری گل سارغ از مل ساغری
وان مل محک هر زری با گل محاکا داشته
جام است یا جوز است آن یا خود بیضاست آن
یا تیغ بوالهیجاست آن در قلب هیجا داشته
نوروز پیک نصرتش، میقاتگاه عشرتش
نه مه بهار از حضرتش دل ناشکیبا داشته
نوروز نو شروانشهی چل صبح و شش روزش رهی
جاسوس بختش ز آگهی دل علم فردا داشته
خاقان اکبر کز دمش عشری است جان عالمش
نه چرخ زیر خاتمش هر هفت غبرا داشته
برجیس حکم، افلاک ظل، ادریس جان، جبریل دل
از خط کل تا شط گل عالم به تنها داشته
تا عالمش دریافته پیران سر افسر یافته
هم شرع داور یافته هم ملک دارا داشته
پروانه چرخ اخضرش پرواز نسرین از فرش
پرواز سعدین بر سرش چندان که پروا داشته
شمشیر او طوبی مثال او را جنان تحت الظلال
انوار عز فوق الکمال از حق تعالی داشته
گردون و هفت اجرام او تحت الشعاع جام او
فوق الصفه ز اکرام او دین مجد والا داشته
دریای عقلی در دلش، صحرای قدسی منزلش
از نفس کل آب و گلش صفوت در اجزا داشته
ذاتش مراد کاف و نون از علت عالم برون
دل را به عصمت رهنمون بر ترک اشیا داشته
لبهای شاهان درگهش کوثر دم از خاک رهش
جنت به خاک درگهش روی تولا داشته
خوانده به چتر شاه بر چرخ آیة الکرسی ز بر
چترش همائی زیر پر عرش معلا داشته
چل صبح آدم همدمش ، ملک خلافت ز آدمش
هم بوده اسم اعظمش هم علم اسما داشته
چون از عدم درتاخته، دیده فلک دست آخته
انصاف پنهان ساخته، ظلم آشکارا داشته
ملکت گرفته رهزنان، برده نگین اهریمنان
دین نزد این تردامنان نه جا نه ملجا داشته
هر خوک خواری بر زمین دهقان و عیسی خوشه چین
هر پشهٔ طارم نشین، پیلان به سرما داشته
شاه است عدل انگیخته دست فلک بربیخته
هم خون ظالم ریخته هم ملک آبا داشته
چندان برون رانده سپه کاتش گرفته فرق مه
نه باد را بر خاک ره نی آب مجرا داشته
چرخ و زمان کرده ندا کای تیغ تو جان هدی
ما خاک پایت را فدا تو دست بر ما داشته
ملک ابد را رایگان مخلص بر او کرد آسمان
ملکی ز مقطع کم زیان وز عدل مبدا داشته
از فتح اران نام را زیور زده ایام را
فتح عراق و شام را وقتی مسما داشته
بحری است تیغش و آسمان بر گوهرش اختر فشان
ز آن گوهری تیغ اختران چشم مدارا داشته
آن روض دوزخ بار بین، حور زبانی سار بین
بحر نهنگ اوبار بین آهنگ اعدا داشته
معمار دین آثار او، دین زنده از کردار او
گنجی است آن دیوار او از خضر بنا داشته
جسته نظیر او جهان، نادیده عنقا را نشان
اینک جهان را غیب دان زین خرده برپا داشته
خط کفش حرز شفا، تیغش در او عین الصفا
چون نور مهر مصطفی جان بحیرا داشته
دهر است خندان بر عدو کو جاه شه کرد آرزو
مقل است بار نخل او، او چشم خرما داشته
پران ملک پیرامنش، چون چرخ دائر بر تنش
چون بادریسه دشمنش یک چشم بینا داشته
ای تاج گردون گاه تو، مهدی دل آگاه تو
یک بندهٔ درگاه تو صد چین و یغما داشته
بر بندگان پاشی گهر هر بندهای را بر کمر
ز آن لعبتان کز صلب خور ارحام خارا داشته
افلاک تنگ ادهمت، خورشید موم خاتمت
دل مرده گیتی از دمت امید احیا داشته
خوش غمزه چشم خور ز تو شب طره پر عنبر ز تو
پیشانی اختر ز تو داغ اطعنا داشته
خصمت ز دولت بینوا و آنگه درت کرده رها
چشمش به درد او توتیا بر باد نکبا داشته
گر با تو خصم آرش بود هم جفت او آتش بود
صحنات کمتر خوش بود، با صحن حلوا داشته
هر موی رخشت رستمی مدهامتان وش ادهمی
طاس زرش هر پرچمی از زلف حورا داشته
باد سلیمان در برش و زنار موسی منظرش
طیر است گوئی پیکرش، طور است مانا داشته
از نعل او مه را گله، بر چشم خورشید آبله
کاه و جوش ز آن سنبله کاین سبز صحرا داشته
باد از سعادات ابد بیت الحیاتت را مدد
هیلاج عمرت را عدد غایات اقصی داشته
برتر ز عرشت قدر و قد، رایت ورای حزر و حد
ذاتت به دست جود و جد گیتی مطرا داشته
در سجده صفهای ملک پیش تو خاشع یک به یک
چندان که محراب فلک پیران و برنا داشته
مولات بینام آسمان، باجت رساد از اختران
صف غلامانت جهان شرقا و غربا داشته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و عظمت شخصیتهایی چون جمشید و مهدی (ع) و همچنین ابعادی از عدالت و قدرت آنهاست. شاعر به تصاویری از طبیعت، مانند نوروز، دلاوری، و گنجهای معنوی اشاره میکند و به ویژگیهای الهی و انسانی آنها پرداخته است. رفتار عادلانه و کمالات ایشان به عنوان نمونههایی از حقیقت و کمالات الهی توصیف شدهاند. همچنین، شاعر بر تأثیر قدرت آنها بر جهان، زیبایی ظاهری و باطنی، و ارتباطشان با هاتف آسمانی تأکید میکند. در کل، شعر نشاندهندهای از تقدس و مقام والای این شخصیتها در تاریخ و فرهنگ فارسی است.
هوش مصنوعی: به این کاسه آتشین که نگاه کنی، میبینی که از آب کوثر خالصتر و پاکتر است و همچنان بویی از دریا دارد.
هوش مصنوعی: در دل افروغی درخشان است که از آن نور، ماهی به وجود آمده و با حرارت آن پخته شده است. این ماهی در مدت یک ماه به خوشی و نعمت زندگی کرده است.
هوش مصنوعی: ماهی و قرص خور به هم مرتبطاند، همانطور که یونس در شکم ماهی بود. در اینجا همه گنجها درونش قرار دارد، و خوراک او از زرهای مختلف تشکیل شده است.
هوش مصنوعی: ستارگان درخشان او همچون نثار بر زمین میبارند و خورشید از سفرهاش میخورد. از ماهی پختهاش، نعمتهای خوشمزهای نازل میشود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که باطل و ناپایداریهایی که در زندگی وجود دارد، در کنار زیبایی و نور تازهای که خورشید به ارمغان میآورد، نماد قدرت و عظمت جمشید، به عنوان یک شخصیت افسانهای و ماهیگیر، در این دنیا قابل مشاهده است. این پدیدهها نشاندهنده زیبایی و عظمت دنیای طبیعی و انسانی هستند.
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و گنجهای آن در حال حرکت و پخش شدن هستند. ابر مانند اژدهایی که گنجها را نگهداری میکند، در آسمان به سرعت در حال حرکت است و از رعد و برقهای آن ترسیده است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی از زیبایی و لطافتی میپردازد که مانند روغن شفاف و زلال است. همچنین، به تأثیر نور خورشید و حرارت آتش بر اعضای بدن اشاره میکند و نشاندهنده تأثیرات مثبت و منفی زیبایی و احساسات بر موجودات است. در کل، به نوعی ارتباط بین زیبایی و طبیعت اشاره شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که آتش ظهور کرد، زنبق به آسمان پرواز کرد و اکنون هوا مانند نقرهای است. زنبق از هم جدا شده و فضای خاصی به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: از این به بعد، در چمنزار خط نو و زیبا به وجود میآید و چشمکها و نازها به مانند گردنبندها در کنار چاه و با عطر مشک سارا تفریح خواهند کرد.
هوش مصنوعی: در هر باغ و چمنی، عاشقان زیبایی از ساقی و شراب لذت میبرند و پیر خردمند با انصاف، به آنها نصیحت میکند که در میخواری اعتدال را حفظ کنند.
هوش مصنوعی: در هر دوری از بهار، گلها در حال شکفتن هستند و به مانند گلابی از خوشی پر شدهاند. این نوشیدنی خوشمزه و گرانبهاترین دارایی، در گلها و زیباییهای طبیعت تجلی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به چندین شیء و مفهوم دارد که به نوعی با هم مرتبطاند. ممکن است اشاره به یک جام، مغز گردو یا یک تخم مرغ داشته باشد یا حتی به تیغی از یک داستان خاص. این ترکیب نشاندهندهی جنبههای مختلف عشق، زیبایی و احساسات درون قلب است. در واقع، میتوان گفت که این توصیفها بیانگر مفاهیمی عمیق و نهانی هستند که در درون انسان نهفتهاند.
هوش مصنوعی: نوروز، پیامآور یاری و پیروزی اوست، و زمان خوشی و جشن اوست. چه کسی میتواند تاب آورد و دلش شاد نباشد وقتی بهاری از وجود او به ما رسیده است؟
هوش مصنوعی: نوروز جدید، آغاز فصل بهار و شادی است. در این ایام، صبح و روزهای خوشی را تجربه میکند و دلش از خبرهای خوب و آگاهی درباره فردا پر است. بختش به او امید میدهد و به او میگوید که آینده خوبی در انتظارش است.
هوش مصنوعی: خاقان بزرگ که با نفسش جان عالم را میدهد، چرخ گردان زیر تاج او از هفت رنگ گلگون است.
هوش مصنوعی: در این بیت به تعبیر کلیدی الهیات و عرفان اشاره شده است. به نظر میرسد شاعر اشاره به مقامات معنوی و روحانی دارد که شامل حکمت و علم میشود. او به نقش برجسته فردی (احتمالاً یک شخصیت روحانی) در درک عمیق معانی هستی و ارتباطات عمیق با تمام عالم و موجودات اشاره میکند. احکام و قوانین الهی، آسمانها و عالم وجود، روح و دل انسان، و حتی مرزهای عالم مادی به تصویر کشیده میشوند. در کل، شاعر به وحدت موجودات و ارتباط آنها با حقیقت والایی که در نسبت به کائنات دارند، پرداخته است.
هوش مصنوعی: زمانی که فردی به علم و دانش دست مییابد، افراد با تجربه و سالخورده نیز به مقام و مرتبهای دست پیدا میکنند که هم قوانین دینی را درک کردهاند و هم به مقام و ثروتی دست یافتهاند.
هوش مصنوعی: پروانهای که در دنیای سبز پرواز میکند، همچون نسرین بر روی فرش زیبای سعدی پرواز میکند، به اندازهای که نگران است و احتیاط میکند.
هوش مصنوعی: او شمشیرش را مانند درخت طوبی میداند و زیر سایههای آن، بهشت را تصور میکند. نور عزت او از کمالات الهی فراتر است و از سوی حق تعالی به او داده شده است.
هوش مصنوعی: آسمان و هفت سیارهاش تحت تاثیر شکوه و عظمت او هستند و برتری او فراتر از تمامی بزرگان و محترمان است و دین و مقام والا و ارجمندی را دارد.
هوش مصنوعی: او دارای یک دریای عظیم از اندیشه در درون خود است و محل اقامتش در دشت پاکی است که از نفس وجود به وجود آمده و همه وجودش از اجزای خالص و ناب تشکیل شده است.
هوش مصنوعی: ذات او، که کاف و نون به عنوان نشانههایی از آفرینش جهان شناخته میشود، دل را به سوی پاکی و دوری از ماده هدایت میکند و از وابستگی به اشیاء دور میسازد.
هوش مصنوعی: لبهای شاهان درگاهش مانند کوثر است و از خاک راهش بهشت میبارد. درگاه او جایی است که هرکس باید به آن توجه داشته باشد.
هوش مصنوعی: در زیر چتر شاه، آیه الکرسی را میخوانند. این چتر مانند بالایی برای پرستندگان است که در سایه آن به آرامش و امنیت میرسند.
هوش مصنوعی: چهل صبح، آدم در کنار خودش بوده است؛ همچنین مقام خلافت و اسم اعظم نیز از او نشأت گرفتهاند و او علم اسرار و نامها را داشته است.
هوش مصنوعی: چون جهان از هیچ بوجود آمده، آسمان دست به دعا برداشته و در حالی که عدالت را پنهان کرده، ظلم را به وضوح نشان میدهد.
هوش مصنوعی: سرزمین را دزدان به تصرف خود درآوردهاند و این نگینها که نماد قدرت و کمال هستند، در دستان اهریمنان قرار دارد. در این میان، کسانی که شک و تردید دارند، نه جایی برای پناه گرفتن پیدا میکنند و نه ملجأ و مکانی برای آرامش.
هوش مصنوعی: در این متن به تصویر کشیده شده که هر کس در موقعیت خاص خود، به دنبال منافع و خوشیهای خود است. حتی موجوداتی کوچک و بزرگ در دنیای خود فعالیت میکنند و تلاش میکنند تا از فرصتها بهرهبرداری کنند، بدون توجه به دیگران. در نهایت، همگی در زندگی خود پیگیر اهداف و خواستههای خود هستند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شاهی میپردازد که به عدل و انصاف معروف است. او برای برقراری عدالت از دست تقدیر کمک میگیرد و از خونریزی ظالمین جلوگیری میکند. همچنین بر چندین نشان از اقتدار و تاریخ کهن پادشاهی خود تأکید دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در برابر مشکلات و موانع، نباید ناامید شد. به رغم اینکه شرایط سخت و نامساعد به نظر میآید، باید به تلاش و کوشش ادامه داد و در جستجوی راهحل بود. نباید اجازه داد که باد، خاک را بر سر راه بپاشد یا آب را از مسیری که باید بگذرد، دور کند. در واقع، انسان باید با اراده و همت، مسیر خود را ادامه دهد.
هوش مصنوعی: زمان و سرنوشت صدا میزنند که ای تیغ تو، زندگی ما را قربانی پایت کردهایم و تو به ما توجّه داری.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر نیکوکاری و خدمت به او، ملک ابدی را به طور رایگان به او اعطا کرد و از مقام بالای او کم نبود و این کار بر اساس انصاف و عدل بوده است.
هوش مصنوعی: از پیروزی بر اران نام خود را زیبا کردهای، و با فتح عراق و شام، روزها را نامدار کردهای.
هوش مصنوعی: تیغ او مانند دریاست و آسمان بر گوهرش ستارهها میبارد. از آن گوهر، تیغ ستارهها چشمانش را با مدارا نگریستهاند.
هوش مصنوعی: بهشتی که در آن عذابها و سختیها وجود دارد، پر از زیباهایی است که با زبان حور و زیباییهایش توصیف میشود و همچون دریایی عمیق است که در آن خطرات و دشمنان lurking هستند.
هوش مصنوعی: معمار دین کسی است که با اعمال و رفتار خود، زندگی و انرژی را به دین میبخشد. دین او چون گنجی با ارزش است و دیوارهای این دیار از هنر و دانش حضرت خضر ساخته شده است.
هوش مصنوعی: هیچکس در جهان نظیر او را ندیده و نمیتوان او را با چیزی مقایسه کرد. اکنون این جهان را بیخبر از حقیقتش بدان و بفهم که این دنیا به خاطر چیزهای کوچک و ناچیز برپا مانده است.
هوش مصنوعی: کفش حرز شفا مانند تیغی است که در آن صفای خاصی وجود دارد. این دو حالت، یادآور نور محبت پیامبر خاتم است که جان عاشقان را آرامش میبخشد.
هوش مصنوعی: دنیا به دشمن میخندد، چون آرزوی پادشاهی را در سر دارد. اما در واقع، او تنها بار نخل خود را میبیند و چشمش به خرما دوخته شده است.
هوش مصنوعی: در اطراف او پر از پرندگان است، درست مانند چرخش دورانی که بر تنش میچرخد. مانند یک بادی که درختی را تکان میدهد، دشمنش نیز قابلیت دید و درک دارد.
هوش مصنوعی: ای گوهری که در آسمان جای داری، مهدی دوستی که از درون دل آگاه است، یک بندۀ وفادار در درگاه توست که هزار درد و غم را با خود دارد.
هوش مصنوعی: خداوند بر بندگان خود نعمتها و فریبندگانی میبارد و هر بندهای را برای خود به نوعی گردنکشی و بندگی میآورد. این الفاظ اشاره به زیباییها و نعمتهای زندگی دارند که از نسلها، از صلب پدران، به ارث رسیدهاند.
هوش مصنوعی: دنیا به تنگی و سختی افتاده است، اما نور خورشید وجود تو میتواند دلهای مرده و ناامید این جهان را زنده کند و به آنها امید بخشد.
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند ستارهای زیباست و دلتنگیهای تو به شیرینی عطر عنبر است. موهای خوشفرم تو به مانند شب است و پیشانیات مانند اختر میدرخشد. زخم محبت تو در دل ما نقش بسته است.
هوش مصنوعی: دشمن تو به خاطر وضعیت بدش در حال رنج و عذاب است و تو با بیتوجهی او را رها کردهای. دردی که او دارد، به مانند گرد و غباری است که به باد رفته و از بین رفته.
هوش مصنوعی: اگر با تو دشمنی مانند "آرش" باشد، حتی اگر همدم او آتش باشد، در صحنهها کمتر خوشحالی وجود دارد، پس بهتر است با صحن حلوایی که در دست داریم، آرامش را تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: هر رشته موی تو به اندازهای قیمتی است که به صورت رستمی با شجاعت و دلاوری نمایان است، و شانههای تو به مانند سر طاس ادهم، هیچ زائدهای نداشته و تنها از زلف تو پرچمی عظیم و زیبا به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: باد سلیمان به دور او میپیچد و像 زنار موسی، زیباییاش به گونهای است که به نظر میرسد برفراز طیر نشسته، مانند کوهی است که همیشه پابرجا مانده.
هوش مصنوعی: از نشانههای او، مه را شکایت میکنم و بر چشم خورشید داغی و درد دارد، چون سنبلهای که این سبزههای صحرا دارد.
هوش مصنوعی: نسیم خوشبختی، آبادانی و زندگیات را با خود میآورد و عمرت را به بهترین مراحل و آخرین آرزوها میرساند.
هوش مصنوعی: بهتر از آسمانها و بالاتر از اندازه و قامت، پرچم وجود تو فراتر از هر محدودیتی بر اساس بخشش و ریشهای که در جهان دارد، برافراشته شده است.
هوش مصنوعی: در سجده، ملائک به ترتیب و با خضوع در حضور تو قرار گرفتهاند، به طوریکه محراب آسمان، چه پیر و چه جوان، را در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ و بینام آسمان، من به تو باجی میدهم که از ستارهها و اختران بگذرند؛ چرا که بندگانت در سراسر شرق و غرب جهان را داشتهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای در دل سودائیان، از غمزه غوغا داشته
من کشتهٔ غوغائیان، دل مست سودا داشته
جان خاک نعل مرکبت وز آب طوق غبغبت
در آتش موسی لبت، باد مسیحا داشته
دلهای خونآلود بین، بر خاک راهت بوسه چین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.