گنجور

 
عنصرالمعالی

بدان ای پسر که اگر دهقان باشی شناسندهٔ وقت باش و هر چیزی که خواهی کشت مگذار که از وقت خویش بگذرد، اگر ده روز پیش از وقت کاری بهتر که یک روز پس از وقت کاری و آلت و جفت گاو ساخته دار و گاوان نیک خر و بعلف نیکو دار و باید که جفتی گاو خوب همیشه زیادتی در گلهٔ تو باشد، تا اگر گاوی را علتی رسد تو در وقت از کار فرونمانی و کشت تو از وقت درنگذرد. چون وقت درودن و کشتن باشد پیوسته از زمین شکافتن غافل مباش و تدبیر کشت سال دیگر امسال می‌کن و همیشه کشت در زمینی کن که خویشتن پوش باشد، ترا نیز بپوشد و هر زمینی که خویشتن را نپوشد ترا نیز نپوشد و چنان کن که دایم بعمارت کردن مشغول باشی، تا از دهقانی برخوری و اگر پیشه‌ور باشی از جمله پیشه‌وران بازار، در هر پیشه که باشی زود کار و ستوده کار باش، تا خریدار بسیار باشد و کار به از آن کن که هم نشینان تو کنند و بکم مایه سود قناعت کن، تا بیک‌بار ده یازده کنی دو باز نیم ده کرده باشی، پس خریدار مگریزان بمکاس و لجاج بسیار، تا در پیشه‌وری مزروق باشی و بیشتر مردم ستد و داد با تو کنند، تا چیزی همی‌فروشی، با خریدار بجان و دوست و برادر و بار خدای سخن‌گوی و در تواضع کردن مقصر باش، که بلطف و لطیفی از تو چیزی بخرند و به نحسی و ترش رویی و سفیهی مقصود بحاصل نشود و چون چنین کنی بسیار خریدار باشی، ناچاره محسود دیگر پیشه‌وران گردی و در بازار معروف‌تر و مشهورتر از جمله پیشه‌وران باشی؛ اما راست گفتن عادت کن، خاصه بر خریده و از بخل بپرهیز و لیکن تصرف نگاه دار و بر فرودست‌تر ببخشای و بدانک برتر از تو باشد و نیازمند باشی، شکوه دار و زبون گیر مباش و با زنان و کودکان در معامله فزونی مجوی و از غریبان بیشی مخواه و با شرمگین بسیار مکاس مکن و مستحق را نیکو دار و با پادشاه راستی کن و بخدمت پادشاه حریص مباش و با لشکریان مخالفت مکن و با صوفیان صوفی صافی باش و سنگ و ترازو راست دار و با عیال خود دو دل و دو کیسه مباش و با همبازان خود خیانت مکن و صناعتی که کنی از بهر کارشناس و ناکارشناس یکسان کن و متقی باش؛ اگر دستگاهت بود قرض دادن بغنیمت دان و سوگند بدروغ مخور و نه بر ماست و از ربوا خوردن دور باش و سخت معامله مباش {و اگر بدرویشی وامی دادی چون دانی که بی‌طاقت است پیوسته تقاضا مکن و پیوسته تقاضا مباش؛} نیک دل باش تا نیک بین باشی، تا حق تعالی بر کسب و کار تو برکة بخشد و هر پیشه‌ور که برین جمله باشد جوانمردتر از همه جوانمردان باشد و از جمله پیشه‌وران هر قومی را در صناعتی که باشد در جوانمردی طریقی است؛ آنچ شرط این قوم است گفته آمد در باب آخر، جوانمردی هر جنس بحسب طاقت خویش بگویم، انشاءالله تعالی.