اندیشۀ تو چو در دل ما بنشست
دلرا همه آز و آرزوها بنشست
هر فتنه که خواست روز بازاری تیز
درحلقۀ زلف تو بسودا بنشست
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
اندیشۀ تو چو در دل ما بنشست
دلرا همه آز و آرزوها بنشست
هر فتنه که خواست روز بازاری تیز
درحلقۀ زلف تو بسودا بنشست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به تأثیر عمیق اندیشه و عشق معشوق بر دل خود اشاره میکند. او میگوید که وقتی فکر معشوق در دلش جا میگیرد، تمامی آرزوها و خواستههای او آرام میشوند. همچنین، هرگونه فتنه و شوق که در دلش به وجود میآید، تنها به یاد زلف معشوق او میپردازد و به آنجا میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی که فکر و خیال تو در دل ما جا گرفت، دیگر دل ما از تمام خواستهها و آرزوها خالی شد.
هوش مصنوعی: هر رخدادی که بخواهد در یک روز شلوغ و پر هیاهو آغاز شود، به آرامی و در پی جذبه و زیبایی تو به دام میافتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اوّل دل من بر سر غوغا بنشست
هر دم به هزار گونه سودا بنشست
و آخر چو بدید کان همه هیچ نبود
از جمله طمع برید و تنها بنشست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.