کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۶۶ مستش دیدم گرفته راه خانه خلقی با او ز خویش و از بیگانه خود را بستم برو زدم مردانه زان گونه که با شمع کند پروانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیت توصیف میکند که در راه خانه، جمعی را میبیند که در حال گذراندن وقت هستند؛ در این میان، خود را به جمع میزند و به صورت شجاعانهای با آنها تعامل میکند، شبیه به پروانهای که به شمع نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: مستم را دیدم که در حال رفتن به خانهای است و در این مسیر افرادی را با خود دارد که هم دوستانش هستند و هم غریبهها.
هوش مصنوعی: من خودم را در تلاش قرار دادم و به جلو پیش رفتم، به شکلی که پروانه با شمع میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در هجو من ای قوامی فرزانه
گر ماز شدی تا بسر خمخانه
من سوزنیم گنگ و نر و دیوانه
بندم و تیر هر دو از یکنانه
در راه فرید کاتب فرزانه
بگشاد شبی در تناسل خانه
آورده به صحرای جهان مردانه
خوارزمیکی باره و دندانه
مستش دیدم، گرفته راه خانه
خلقی با او، ز خویش و از بیگانه
خود را بستم برو زدم مستانه
ز آنگونه که با شمع کند پروانه
این بادیهٔ تو را سری پیدا نه
پختن طمعِ وصل تو جز سودا نه
جان عاشقِ تو، ولیک جان اینجا نه
تو در دلِ ما ولیک دل با ما نه
ای در طلب تو عاقلان دیوانه
در راه غم تو آشنا بیگانه
چون می نتوان با تو شدن هم خانه
در نور خودم بسوز چون پروانه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.