کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۳ زان پس که فدای عشق تو کردم جان بر من ز چه خشمناکی ای جانوجهان هرگز تو مرا چه دادهای جز دشنام؟ یا زآن تو من چه بردهام جز فرمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیت از احساسات دردناک و ناامیدی خود صحبت میکند. او میگوید که پس از اینکه جانش را به عشق معشوق فدای کرده، معشوق نسبت به او خشمگین است. او از این که فقط دشنام و فرمان از معشوق دریافت کرده، ناراحت و دلشکسته است.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه به خاطر عشق تو جانم را فدای تو کردم، ای جان و جهان، چرا بر من خشمگینی؟
هوش مصنوعی: هرگز چیزی از تو جز ناسزا نداشتهام. یا من از تو چه بهرهای بردهام جز اطاعت و فرمانبرداری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در عشق، چو رودکی، شدم سیر از جان
از گریهٔ خونین مژهام شد مرجان
القصه که: از بیم عذاب هجران
در آتش رشکم دگر از دوزخیان
دیدار بدل فروخت نفروخت گران
بوسه با جان فروشد و هست ارزان
آری چو چنان ماه بود بازرگان
دیدار بدل فروشد و بوسه بجان
ای خالق ذوالجلال وحی رحمان
سازندهٔ کارهای بی سامانان
خصمان مرا مطیع من میگردان
بیرحمان را رحیم من میگردان
ای نیمشب گریخته ز رضوان
وندر شکنج زلف شده پنهان
ای سرو نارسیده بتو آفت
ای ماه نارسیده بتو نقصان
ای میوه دل من ،لابل دل
[...]
دیدیم نهان گیتی واصل جهان
از علت و عار برگذشتیم آسان
آن نور سیه زلانقط برتر دان
زان نیز گذشتیم نه این ماند و نه آن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.