کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۸۰ من دوش بآرزوی رویت هر دم در رنگ گل و باده نگه می کردم با ساغر و با رباب تا روز فراخ بر یاد رخت می زدم و می خوردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به آرزوی دیدن معشوقهاش اشاره میکند و در هر لحظه به رنگ گل و باده نگاه میکند. او با ساغر و رباب تا سپیدهدم، به یاد چهره محبوبش مینوشد و مینوازد.
هوش مصنوعی: دیشب به یاد آرزوی دیدنت، هر لحظه به گل و شراب نگاه میکردم.
هوش مصنوعی: با پیاله شراب و همراهی ساز، تا زمانی که روز روشن شد، به یاد تو مینوشیدم و مینواختم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از روی عتاب اگر چه گویی سردم
در صف بلا گرچه دهی ناوردم
روزی اگر از وفای تو برگردم
در مذهب و راه عاشقی نامردم
گفتم که به مهر یار دل بسپردم
از هجر نگویم ار ساید خردم
این گفتم و چون فراق او روی نمود
بس گریه که من به خنده بیرون بردم
در هر سخنی که سر بدان آوردم
تا سر ننهم دران سخن سرکردم
آخر چه دلی بود که آن خون نشود
دردش نکند این سخن پُر دردم
از عشق تو گرچه با دل پُر دردم
ممکن نبود کز در تو برگردم
تن دادم و [نیز] هرچه کردی کردم
گر برگردم ازین سخن نامردم
بس کز غم عشق ماهرویی خوردم
خود را بمیان عشق در گم کردم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.