گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

در باغ بین زگونه گون برگ و نوا

زان برگ و نوا آرزوی طبع روا

برخیز و بیا و میوه از شاخ بخور

گر خورده نیی ز دیگ چوبین حلوا

 
sunny dark_mode