گنجور

 
 
 
سنایی

کی باشد که ز طلعت دون شما

ما رسته و رسته ریش‌ملعون شما

ما نیز بگردیم و نباید گشتن

چون ... خری گرد در ... شما

اثیر اخسیکتی

زان شب که نهاد روی بر بالش ما

هر شب بفلک همی رسد نالش ما

ای یک شبه وصل از پی یکساله فراق

بازآی، اگر تمام شد لایش ما

شاه نعمت‌الله ولی

از آتش عشق صنم دلکش ما

افتاده مدام آتشی در کش ما

پروانهٔ پرسوخته ما را داند

تو پخته نه ای چه دانی این آتش ما

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه